گفتگو درباره زبان نوشتاری و گفتاری ترکی
اشاره : یکی از مشکلات اصلی ترک ایران بخصوص ترکان خراسان در انتقال مفاهیم مکتوب به همزبانان خود موضوع نگارش این زبان است، علیرغم اینکه بیش از یکهزار سال پادشاهان ترک در این مملکت حکومت کرده اند. اخیرا اساتید فن علایمی برای نگارش زبان ترکی با الفبای عربی – فارسی پیشنهاد داده اند که کار را بسیار آسان نموده است، با یاد گرفتن و بکارگیری این علایم نوشتن و خواندن زبان ترکی قطعاً روان خواهد شد و علاقمندان به سادگی مطالب نشریاتی ترکی و سایت های تورکی را خواهند خواند و لذّت خواهند برد. لینگ زیر می تواند در این مورد مفید باشد:
http://salariyan.blogfa.com/post-4616.aspx
گفتار و زبان ادبی اغلب گیج کننده اند، اما بین این دو تفاوت هایی وجود دارد: گفتار، بیان کلامی زبان ادبی است و شامل بیانی است که صداها و کلمات شکل می گیرد ولی زبان ادبی بسیار گسترده تر و اشاره به کل سیستم بیان و دریافت اطلاعات معنی دار دارد. این فهم و درک از طریق ارتباط - کلامی، غیر کلامی انجام می گیرد.
به درستي معلوم نيست كه انسان از چه زماني سخن گفتن را ياد گرفته است، امّا مي توان گفت از زمان ناطق شدن انسان تا هنـــگام نوشتن زبان او هــــزاران سال طـول كشيده است. بنابراين ميتوان گفت كه زبان گفتاري بسيار قديمي تر از زبان نوشتاري است.
طبيعي است كه پايه هاي زبان نوشتاري بر زبان گفتاري بنا شده است، در عين حال كه زبان گفتاري و زبان نوشتاري با هم ارتباط تنگاتنگي دارند، تفاوت هاي عمده اي نيز در بين آنها ديده ميشود. اين تفاوت ها در همه دنيا وجود دارد.
اصول و قواعد نگارش زبان تركي : قواعد نگارش در بيشتر زبانها مشكلات و دشواري هايي داشته و دارد، دلايل اين دشواري ها را مي توان به دو گروه عمده تقسيم كرد :
1 – دگرگوني ها و انواع مختلف لهجه ها كه در زبان گفتاري وجود دارد.
2 – تعدّد نظرات و سليقه هاي نويسندگان، محققين، شاعران و دست اندر كاران مطبوعات و فرهنگ و ادب.
بحث در باره نگارش كلمات تركي زياد است، اما بايد متوجه بود اصولاً در نگارش همه زبان ها تقريباً سه اصل زير در نظر گرفته مي شود :
1 – اصل تاريخي. 2 - اصل صوتي (فنوتيكي). اصل صرفي (مورفولوژي).
(در همين جا متذكر مي شويم كه در نظر گرفتن هر كدام از اين سه اصل به تنهايي داراي جنبه هاي منفي و مثبت است، بنا براين در نوشتن تركي بايستي به هر سه مورد توجه كامل داشته باشيم).
1- اصل تاريخي : اين اصل طرز نگارش تاريخي كلمات را مورد بررسي قرار مي دهد نه طرز تلفظ و ريشه يابي دقـــيق كلـــمات را، مثـــلاً پيشينيان بدون توجه به معناي دقيق كلمه، « اسپاهان » را به صورت « اصفهان » نوشته اند و ما هم امروز به همين شكل كه غلط است مي نويسيم در حالي كه « اسپاهان » درست است. و يا كلمات « خواهر » و « خواهش » را به صورت خاهر و خاهش تلفّظ مي كنيم، اما در نوشتن به تلفّظ دقيق كلمات توجه نداريم.
2- اصل صوتي (فونوتيكي) : اين اصل طرز تلفّظ دقيق كلمه را در نظر دارد، يعني به همان صورت كه در زبان مردم عادي گفته مي شود بايد نوشت. (البته چون مردم عادي لهجه هاي مختلف دارند، بنابراين بايد گونه ادبي آن را نوشت، مثلاّ : « خواب » فارسي در ادبيات تركي به شكل هاي « اوخو »، « يوخو »، « اوقّو »، « يوقّو »، تلفّظ مي شود، امّا شكل ادبي آن « يوخو » است. چون « يوخو » از كلمه ي « يوْخ » به معني « نيست » است و « يوخو » يعني عالم نيستي .
3 – اصل صرفي (مورفولوژي) : در اين اصل به مسأله ريشه اي و قانوني كلمات توجه مي شود، چون زبان تركي از زبان هاي التصاقي است و ريشه كلمات با پسوند ها تركيب مي شوند، بايستي سعي شود كه پسوند هايي كه به شكل و زبان ادبي مرسوم است با ريشه كلمات تركيب شوند.
اگر چه مشکلاتی که در زبان گفتار و زبان ادبی وجود دارد متفاوت است، اما اغلب آنها با یکدیگر همپوشانی دارند. تفاوت زبان گفتاري و نوشتاري را می توان به اختصار با استفاده از کتاب "نگارش و آموزش تورک "نوشته استاد مردانی رحیمب صورت زیر بیان نمود :
اگر به اين جمله ساده : « پدرم به من نان مي دهد» دقت كنيد خواهيد ديد كه اين جمله فارسي در همه جاي ايران به همين شكل نوشته مي شود، امّا اگر بخواهيم همين جمله را در لهجه هـــاي مختلف فـــارسي بنويسيم به اين شكل ها نوشته مي شود : « پدرم به من نون ميده »، «پ درم امو نون ميده »، « بوم امو نون ايده »، « بووام امو نون ايده» و ...
جمله « پدرم به من نان مي دهد » را يك جمله نوشتاري یا ادبي و جمله هاي ديگر را جملات شفاهي یا گفتاري ميگويند، در زبان تركي هم همين جمله را به صورت: « آتام منه چؤره ك وئرير »، مينويسند و امّــا در لهـــجه هاي مختلف به اشكال متفاوت بيان ميشود كه همگي لهجه « زبان گفتاري » شمرده ميشوند: « آتام منه چؤره ي وئره دي »، « آتـــام منه چـــؤره ك وئــرييوْر »، « بووام منه چؤره ك وئرير»،"آتم منه چری بئریه "(لهجه بجنوردی) و ... و به طور كلي مي توان گفت كه تمام زبانها به دو قسمت گفتاري و نوشتاري تقسيم مي شوند.
بعضي از اين تفاوت هاي عمده زبان گفتاري یا لهجه و زبان نوشتاري یا ادبی را ميتوان چنين خلاصه كرد:
1 – در زبان گفتاري اصول دستور زبان رعايت نمي شود. يعني ترتيب اجزاي اصلي جمله (فعل، فاعل، مفعول و...) از لحاظ دستوري به هم مي ريزد.
2 – در زبان گفتاري بر خلاف زبان نوشتاري جملات كوتاه است.
3 – در زبان گفتاري يك كلمه شكل هاي مختلف دارد، امّا در زبان نوشتاري معمولا يك شكل بيشتر نيست، مثـلا : در تركي مصدر «نشستن» را « اوْتورماق » مينويسند، امّــا در لهـــــجه هاي مختلف تركي « زبان گفتاري » به صورت هاي « اوْتورمك »، « اتوروك »، « اتوردوق »، « اتورديك »، « اتورماق » نيز تلفظ مي شود.
4 – گروه هاي خاصي از كلمات در حوزه زبان گفتاري قرار مي گيرند و معمولا نوشته نمي شوند، مثل: كلمات مستهجن و اصطلاحات محلي. در صورتيكه اصطلاحات و واژه هاي علمي، سياسي، فلسفي و ... در محدوه زبان نوشتاري قرار مي گيرند.
5 – تعداد اصوات زبان گفتاري بيش از زبان نوشتاري است.
6 – فراگيري زبان گفتاري از بدو تولد كودك و از طريق خانواده است، امّا محل فراگيري زبان نوشتاري مدرسه است، بنابراين افراد بيسواد با زبان نوشتاري كمتر آشنايي دارند.
چون زبان نوشتاري تركي در مدرسه آموزش داده نمي شود، لذا براي خواننده و شنونده تا حدودي مشكل و دير آشنا مينمايد.
همانطوركه زبان نوشتاري ادبيات فارسي را نمي توانيم زبان مخصوص يكي از شهر ها يا استان هاي ايران بدانيم، زبان نوشتاري تركي را نيز نميتوان مخصوص محل خاصي دانست. اين زبان قوانين ويژه اي دارد و زبان ادبی یا نوشتاري طبق آن قوانين نوشته مي شود، لـــذا اين قوانين را در ذيل مي آوريم، امـــيد است مورد توجه و استفاده قرارگيرد.
علی اکبر ملایجردی : زبان ترکی رابه جوین برگردانیم :
رسم غلطی درجوین وجود دارد که ما جوینی ها سعی می کنیم با بچه های خود فارسی صحبت کنیم. درصورتی که آن ها خودشان در مدرسه هم آن را یاد می گیرند. الآن قریب به نصف دانش آموزان کلاس ها نمی توانند کاملاً خوب ترکی صحبت کنند . یادم می آید در یکی از دبیرستان های دخترانه ی نقاب با دختر یکی از قوم وخویشان ترکی صحبت کردم ، ادعا کرد که ترکی نمی داند در صورتی که پدر و مادرش بالکل فارسی بلد نیستند. این یک نوع خود باختگی و ازخود بیگانگی است که بچه هایمان فکر کنند اگر فارسی صحبت کنند به شخصیتشان چیزی افزوده می شود. نباید این روحیه را در بچه هایمان تقویت کنیم . ما با صحبت نکردن به زبان مادری خودمان وارث صدق اجداد خود نخواهیم بود و آن فرهنگ پرباری را که در طی قرون به بار آورده اند، ناآگاهانه به باد فنا خواهیم داد. وقتی کسی مثل پروفسور صادقی تلاش می کند به زبان مادریش صحبت کند، چرا ما هنر را در این می دانیم که تمام لوازم شهروند بودن را درفارسی صحبت کردن بدانیم.
جانی (همدان تورک لری) : چهارشنبه ۴ تیر ۱۳۹۳ ۱۹:۴۱
دیروز در این پست نظرم را نوشتم ولی انگار بدستتان نرسیده خلاصه اش این بود که معضل ترکهای جوین در مورد همه تورک های ایران صادق است علتش را نمی دانم از هر کس می پرسم جواب غیر منطقی می دهد. بیشتر می گویند چون اکثر تورک ها با بچه هاشون پارسی صحبت می کنند ما نیز مثل آنها ...... جوابی که عرب های جاهل به پیامبر در مورد بت پرستی دادند "ما پدران خود را بر این یافتیم "
ما چند روزی به کردستان سفر کردیم اصلا بابچه هاشون پارسی حرف نمی زنند و این خصلت کردها ستودنی است. من که در عجبم آیا در کردستان رادیو و تلویزیون 24 ساعته برنامه های پارسی پخش نمی کند آیا آنجا مطبوعات پارسی نمی نویسند ... آیا کوردها فردا به مناطق پارس نشین قرار نیست پا بگذارند ؟؟ در این مورد بخصوص از کردها یاد بگیریم. ما تورکها که به غیرت تعصب جنگاوری و ... معروفیم چرا پس در مورد زبان مادری این تعصب را نداریم و ....؟؟؟ مگر زبان پارسی و خود پارس ها چه تاجی سر این مملکت گذاشته اند که ما بخواهیم مقلد زبان آنها شویم ؟؟؟
سالاریان : تشکر از حضور و توضیح.
گاهی کامنت ها بدلیل کندی و خرابی سرعت انترنت به مقصد نمی رسند و گرنه ما همیشه کامنت های درخور را نمایش داده و پاسخ لازم را می دهیم.
یک خصلت دیگر نویسندگان کردهای محترم نیز ستودنی است و آن اینکه کردها مناطق مختلف حتی لهجه یکدیگر را نمی فهمند ولی هیچوقت نمی گویند و نمی نویسند کرد خراسانی یا کرد کردستانی و.... و یا کردی با لهجه خراسانی، کردی با لهجه بجنوردی، لهجه اسفراینی و لهجه قوچانی. این فرهیختگان اخیر برای نگارش فونوتیک زبان مادری خود بدون تعصب از الفبای لاتین ترکی استفاده می کنند. ولی در خراسان بزرگ بخصوص خراسان شمالی هر نویسنده ترک قبل شروع به نگارش به لهجه خاص منطقه خود، شهر یا روستای خود، ابتدا یک روش من در آوردی برای خود و الفبایی خاص خود اختراع و تحت عنوان لهجه های گوناگون از قبیل ترکی بجنوردی، ترکی شیروانی، ترکی جوینی، ترکی خراسانی با لهجه شرقی، ترکی خراسانی با لهجه غربی و ترکی با لهجه مرکزی و ... می نویسد و باعث تشدد در نگارش و سر در گمی خوانندگان محترم می شوند و وقتی الفبا و قوانین نگارش ترکی یکسان از جمله قوانین نگارش ترکی مصوب سیمینار توکولوژی برایشان پیشنهاد می شود، هزار بهانه بنی اسرائیلی می تراشند و می گویند ما از همین روش قدیمی ابجدی یا الفبای و قوانین املای فارسی و یا کردی و ....استفاده می کنیم و شما راه خود بروید و من راه خود.!
ح. راشدی : پنجشنبه ۵ تیر ۱۳۹۳ ۱۰:۵۴
با سلام . به عرض همه دوستان برسانم که زبان ترکی هم مثل زبان فارسی دارای زبان نوشتاری یا ادبی و زبان گفتاری یا محاوره ای است . در ایران گرچه زبان گفتاری فارسی در شهرهای تهران ، مشهد،اصفهان ، شیراز ،کرمان ، اراک ، قم و ..... با لهجه های متفاوت تکلم می شود اما زبان نوشتاری فارسی در همه این شهرها و استانها یکی است . در ایران در مورد زبان ترکی نیز باید گفت ، گرچه در زبان گفتاری ترکی لهجه های تبریزی ، اورمیه ای ، اردبیلی ، زنجانی ، همدانی ، قشقایی و خراسانی وجود دارد ولی زبان نوشتاری همه این شهرها و مناطق یکی است و کسانیکه با لهجه محلی خود این زبان را می نویسند از قانون زبان نوشتاری اطلاعی ندارند . از لهجه محلی در نقل فولکلور و ضرب المثلهای محلی و یا نقل قول از کسی در رمان و داستان می توان استفاده کرد ولی نه به عنوان زبان نوشتاری و ادبی .
سالاریان : علیک سلام و تشکر از حضور و توضیحات
این بخش را با نفل از کتاب "آشتایی با ترکی خراسانی"تالیف جناب جلال قلی زاده به اختصار می آورم امید مورد توجه قرار گیرد:
۱- زبان گفتاری درعين اين که ضامن بقای ادبيات شفاهی يک ملت میباشد با اين حال زبان نوشتاری (کتابت) سبب پيشرفت و حلقه اتصال مابين گويش های گفتاری( لهجهها) يک زبان است. به عنوان مثال با توجه به وجود لهجههای مختلف زبان فارسی نظير آنچه که جناب مهندس راشدی اشاره نمودند وجود زبان نوشتاری واحد، باعث شده تاهمه اين لهجهها به صورت يک مجموعه واحد از زبان درآيند و همگی گروه ها (لهجهها) در هنگام تقابل باهم بر اساس زبان نوشتاری تدوين يافته صحبت می كنند که اين مسئله درمورد زبان ترکی در ايران با توجه به رسمی نبودن و فقدان زبان نوشتاری واحد، جهت لهجههای موجود از اين زبان حلقه اتصال و يا به عبارتی زبان کتابت واحد موجود نباشد و زبان ترکی در هر منطقه برمبنای لهجههای خاص خود تکلم شود و نهايتاً سبب گشته تا هر كدام از مناطق ترک نشين، زبان ترکی را طبق لهجه خود بياموزند.
فقدان زبان کتابت واحد، درک و تفهيم هر گويش از اين زبان را برای ساير گويش ها در هنگام تقابل با همديگر مشکل ساخته است و چنانچه در زبان فارسی هم هر کدام از مناطق (لهجهها) با بقيه مناطق طبق لهجه خاص خود صحبت كنند مشکل تفهيم و تفاهم ايجاد میشود، ولی با نگرش به وجود زبان رسمی واحد فارسی، همه فارس زبانها با هم بر مبنای زبان رسمی و يا نزديک به آن تکلم می كنند.
2. پايداری و اعتلای هر زبان به حوزه نوشتاری و کتابت آن وابسته است و اين مسئله در مورد زبان ترکی ايرانی سبب شده تا در عين حال که هم خانواده و هم ريشه با بقيه اقوام ترک در ساير کشورهای ترک زبان نظير : جمهور ی آذربايجان، ترکيه، قزاقستان، قرقيزستان، ازبكستان، تركمنستان و... است به مرور از قافله اعتلا و پيشرفت علمی روز فاصله بگيرد که خود اين امر سبب شده است تا خصوصاً در قرن اخير کليه لغات علمی، فنی و ... در زبان ترکی ايران به همان صورت فارسی، عربی و انگليسی به کار برده شود.
مهمترين دليلی که زبان ترکی ديگر کشورها برای اغلب ترکان ايران به دشواری و يا با دقت بيشتري قابل فهم است جدای از تفاوت لهجهها و آشنا نبودن اغلب ترکان ايران به زبان نوشتاری تركي؛ وجود لغات جديد ساخته شده جهت اصطلاحات روز علمی، فنی، سياسی و ... به زبان تركي است که درنزد اکثرترکان ايران غريب و نامفهوم است.
3. آشكار است كه آموزش زبان گفتاری در خانه و زبان نوشتاری در مدرسه مي باشد و همان طور که متذکر شديم، گفتار و نوشتار دو مقوله متفاوت ولی در عين حال وابسته به هم هستند. ادبيات مکتوب و نوشتاری هيچ زبانی را به صورت صحيح نمي توان بدون آموزش رسمی ( مدرسه ای) آموخت و با توجه به اين مسئله، اکثر ترک های ايران در خواندن کتاب هاي ترکی يا نگارش آن به دليل اين که فاقد آموزش رسمی مدرسه ای هستند، دچار مشکل میباشند که اين مسئله برای ساير زبان های اقليت ايران نظير زبان ارامنه، کردی، لری، و ... نيز وجود دارد.
حکايت اين مقوله درست به منزله فارس زبان بيسوادی است که به راحتی می تواند فارسی را صحبت كند ولی قادر به نگارش و مطالعه کتب فارسی نيست و نهايتاً می توان اذعان داشت که اکثر ترکان ايرانی درنگارش و مطالعه آسان متون ترکی تقريباً دچار مشکل هستند. ازاين رو هر زبانی را درحوزه نوشتاری، يا بايد درمدرسه آموخت و يا اين که با تلاش شخصی نسبت به آموختن آن اقدام كرد و اغلب افرادی که در ايران می توانند به راحتی کتاب هاي ترکی را مطالعه كنند و قادر به نگارش صحيح آن هستند از راه دوم يعنی تلاش شخصی وارد شده اند و به اين زبان از حوزه نوشتاری (کتابت) مسلط شده اند.
4 . مهمترين مشكل در نگارش هر زباني- به هر خطي- فقدان نظم و قانون تثبيت شده استاندارد جهت نگارش آن زبان است. قوانين ثابت نگارشي سبب مي شود تا هر زباني بر پايه آن استانداردها نگاشته شود، به عنوان مثال با توجه به رسمي نگاشته شدن كلمه اي مثل ظاهر، ديگر هيچ شخصي نمي تواند جهت آموزش آن را به صورت هاي ديگر بنويسد : ظاهر = زاهر، زاحر، ذاهر،ضاهر....
بنابراين باتوجه به فقدان كتب آموزشي و دستوري يكسان در كليه مناطق ترك زبان و آشنا نبودن همگان به رسم الخط دقيق تركي، باعث شده است تا تعدادی از علاقه مندان به نگارش و يا مطالعه كتاب هاي تركي دچار مشكل و سر در گمي شوند كه همه اين عوامل از رسمي نبودن هر زبانی و عدم تدريس و آموزش فراگير آن ناشي ميشود. هر چند در اين زمينه از سوي محققين و زبانشناسان تركي آذربايجانی در ايران تلاشهاي سودمند، بسيار فراوان و قابل تقديري صورت گرفته است ولي براي ساير مناطق ترك زبان نظير خراسان، به علت پراكندگي جغرافيايي آنها تلاشي صورت نگرفته است.