Quantcast
Channel: فرهنگی سیاسی اجتماعی
Viewing all 124 articles
Browse latest View live

ايل غيرت

$
0
0

ايل غيرت

من ايلياتي هستم و از ايل غيرت

                               مي جوشد از كوه دل من نيل غيرت

ايلم تمام عشق را در سينه دارد

                               در زير هر چادر هزار آيينه دارد

مردان ايلم همنشين آفتابند

                                جاري به دشت و كوه مثل نور و آبند

زنهاي ايلم مثل آب چشمه پاكند

                                زيباترين گلبوته اين آب و خاكند

قزلر همه مانند طاووس بهشتند 

                                زيبا و روشن مثل فانوس بهشتند

قشلاق ايلم دشت سبز مهرباني است

                                ييلاق او كوه بلند آسماني است

يارب ز يُرد ايل من بردار اندوه 

                                 پركنز پازن جنگل و سرتاسر كوه

يارب هميشه چادر ايلم به پا دار

                               برپا كنار چشمه ساري باصفا دار

بنشان به زير سايه ي خود هرچه دارند 

                               آنها هميشه مستحق آبشارند

                                                                                                                                                 عليرضا صائب


Article 8

$
0
0

آنامینگ دیلنه باغلودور جانوم

آنا دیلم السه منده الیرم

باخمایینگ ائلمنن آراله یم

دیلم هارالی دور من اوراله یم

دعای اوغوز خان

$
0
0
اغوزخان 

اغوزخان سر دسته ترکهای اغوز بود که وارد آسیای غربی شدند. امروزه اصلیت اکثریت مردم ترکیه و آذربایجان (شمال و جنوب رود ارس) را از ترکهای اغوز می دانند. زبان ترکی آذربایجان و ترکیه زیر شاخه ترکی اغوز می باشد.

اغوزخان در دعایی که در زیر آمده است آرزوی سعادت برای تورکها دارد. این متن بوسیله دکتر رضا نور از ترکی باستان به ترکی استانبولی معادل سازی شده و به وسیله من از ترکی استانبولی به فارسی ترجمه شده است

دعای اغوزخان برای آقا تورک خان

زرپی تانری  ای خدای بزرک خداوند زیبا، خداوند آسمان
نگهبان تورک و سرزمینهایش باش! از شر دشمنانش حفظ کن! تورک را در نترسی و بی باکی پایدار کن! تورک را با جنگ های نظامی گرامی بدار! تورک را حقیقت گرا گردان! در قلب تورک قبل از هر چیز و حتی قبل از اینکه شکمش را با نان سیر کنی ، عشق به تورک بودن را قرار ده! زندگی تورک را آرمانی کن و او را در راه آرمان گرایی به تلاش وادار! آداب و رسومشان را با جانشان حفظ کن! به تورک راحتی و آسایش مده! آنها را به زحمت و رنج کشیدن عادت بده! تا با رنج و زحمت قلبها و بدنهاشان آهنین شود! به همین دلیل به آنها قدرت فراوان برای تلاش کردن عطا فرما! تورک را فعال و در حال حرکت و پیشرفت قرار ده! به تورک ویژگی های پایدار و غیر قابل تغییر بده که با زمان تغییر نکند! فقط این ویژگی ها را در جهت کمال تغییر ده!

ای تانری هرای!
نیروی ملی ، ناموس ، اخلاق ، عزم ، ثبات ، آرمانی بودن ، روح تورک دوستی ، میهن پرستی ، علم ، هنر ، نظم ، نیروی جسمانی و فراوانی نعمت ؛ به تورک از اینها بده! از تورک دزدی ، بی ناموسی و بی فرهنگی را دور کن! به تورک شخصیت و هویت بده! هویتی که بالاتر از همه باشد! تورک اعتماد به نفس داشته باشد! تورک را فردی حکم کننده و جدی بیافرین! بر احساساتش غلبه کند و با خشم قدم برندارد و از خشم منفجر نشود! همیشه خونسرد باشد! تورک را از هر ملتی جسور و شجاع بیافرین! خونخواهی کردن و انتقام را از یاد تورک نبر!

خداوند بزرگ!
دنیارا با تمام خوبی هایش نابود کن اگر می خواهی حتی یک تورک بی ناموس بیافرینی! هر چه تورک ترسو وجود دارد همشان را نابود کن! تورک تمام چیزها را مقایسه کند، فقط چیزهایی را برگزیند که عقل و منطق به او می گوید! صبر داشته باشد و در برابر درد و غم پایدار باشد! اراده اش پولادین باشد! تورکی را که روش و مسلکش را تغییر دهد نیافرین! تورک را مانند میمون با اشتها و گرسنه مکن! تورک همیشه با احتیاط قدم بردارد! به زبان شیرین هیچ کسی گول نخورد! به کسی اعتماد و اطمینان نکند! قیمت تلاش از تیز هوشی بالاتر است! خدایا، تورک را تلاشگر نما! عمر تورک با تلاش بگذرد! به او همیشه عشق تلاش و کاررا بده که با همکاری و تعاون به تلاش عادت کند! تورک تنبل را بکش! به تورک بالاتر از همه ملتها هوش و زیرکی عطا فرما! هوش و تلاش؛اگر جفتشان با هم باشند در مقابل تورک کسی نمی تواند بایستد. تنها شرط اقتدار ملی آرمان و ارزشهای بلند مرتبه و مرتفع است. برای دستیابی به آن نیز اخلاقی بلند مرتبه ، فداکاری و ثبات در تصمیم و راه لازم است. تورکها را با اخلاق ، ثبات تصمیم و فداکار قرار ده! خدایا، تورکها را خود با دستانت متحد نما و از هر چیز مهمتر روح و فکر آنها را با هم متحد کن! آنها را مانند یک مغز و فکر به یک فرهنگ متحد کننده صاحب کن! تورک را به فرهنگ و آداب و رسومش وفادار نما! مردم تورک بدانید که آداب و رسوم پدران ما با گذشت اعصار بوجود آمده است و بی دلیل و حکمت نبوده است! خداوند من را از تحریف کردن و مجبور به تحریف نمودن آداب و رسوم و فرهنگ حفظ کرده و حفظ نماید!

خداوند بزرگ!
ملت تورک را اهل لاف گویی قرار مده! آنها را از انسانهایی قرار ده که از دستشان کار بر می آید! گفتن چیزی به معنای انجام وظیفه نیست! آنرا واقعا انجام دادن انجام وظیفه است و انجام دادن وظیفه را در فکرها قرار ده!

خداوند زیبا!
درخواست همیشگی من از تو این است: تورک را از تملق و چاپلوسی دور کن! تورک را از حرص پول کثیف حفظ کن! چاپلوسان را نیست کن!

ای خداوند!
خانواده تورک و فرهنگ و ادب و تربیتشان را جلوتر از همه چیز حفظ کن! در خاک سرزمین تورک آزادگان زندگی کنند! غیر از عدل و عدالت چیز دیگری حکومت نکند! تو به تورکها در مقابل طبیعت و چیزهای طبیعی عشق عطا فرما! در سرزمین تورک بی پولی هر چه بیشتر کم شود که فقر عیب و ضعف بشمار می رود!

ای آفریننده جهان، خداوند بلند مرتبه!
به تورک قبل از دادن انسانیت به آنها فهم انسانیت را بده! سخنان افرادی که از انسانیت حرف می زنند رنگی است برای رنگ کردن چشمانشان! مللی وجود دارند که ماسک انسانیت می زنند در حالی که زیر این ماسک حیوان زندگی می کند و توانیی درک انسانیت ندارند! خدایا، به تورک اراده ای بی عیب و سالم بده! در سختی ها به صبرش، به تحملش و همچنین به غیرتش بیافزا! به او ویژگی بنیادین یعنی علاقه به انجام وظیفه و احساس مسئولیت بده! انجام مسئولیت را از سرزمین تورک کسر مکن! بزرگترین قدرت را که همانا عشق به تورک بودن است را به تورک بیاموز!

بیگ الله

سرزمین هایی که در آنها به تورکی صحبت شده است و یا برای تورکها سرزمین شده اند،تا قیامت تحت حکومت تورکها قرار ده!

من تورکم وآنا دیلم ایفتخاروم دور

$
0
0

من تورکم یا فارسم؟؟؟

وقتي به دنيا مي آيم ، توركم
وقتي سه ساله ميشوم ، توركم
وقتي تلويزيون ميبينم ، فارسم
وقتي مدرسه ميروم ، فارسم
وقتي كتاب ميخوانم ، فارسم
وقتي روزنامه ميخوانم ، فارسم
وقتي دانشگاه ميروم ، فارسم
وقتي در جلسه اي حرف ميزنم ، فارسم
وقتي نامه اي مينويسم ،فارسم
وقتي جايي سخنراني ميكنم ، فارسم
وقتي ميميرم ، سنگ قبرم را فارسي مينويسند.

اما تو دنيا كه مي آيي ، فارسي
سه ساله كه ميشوي ، فارسي
تلويزيون كه ميبيني ، فارسي
كتاب ، روزنامه، مدرسه ، دانشگاه ،اداره .....، فارسي

اما من
اگربخواهم دوكلمه به زبان مادري ام بنويسم ،
به من ميگويي : پان تورك و ......!!!
ولی تورکی زبان مقدس من هست و از خداوند آفریدگارش میخواهم مرا ترک نگهدارد و اگر زبانم را گرفت جانم را نیز بگیرد.

هویت زدایی در جامعه (حتی نام اصیل آن سرزمین)

$
0
0
حریف اسامی توركی شهرها و روستاهی آذربایجان...
اگر زبان ملّتی از بین برود آن ملّت هم از صحنه هستی خارج شده است.” هایدگر

خزر دنیزی به دریای مازندران ،
قاراداغ به ارسباران ،
خیاو به مشكین شهر ،
سرایسكند به هشترود ،
توفارقان به آذرشهر ،
اوجان به بستان آباد ،
قوچ كندی به پارس آباد،
آجی چای به تلخه رود ،
آراز به ارس ،
ساوالان به سبلان ،
قیزیل اوزن به سفید رود ،
قره سو به سیه چشمه ،
آیا این حق ملت آذربایجان نیست که اسامی ترکی شهرهای خود را حفظ کند یا اینکه شوونیسم حاکم اندیشه ی دیگری در سر می پروراند؟؟؟؟؟؟؟؟

رتبه زبانها در دنیا

$
0
0
رتبه زبانها در دنیا:

1- عربی
2- آلمانی
3- ترکی
-
-
-
-
-
-
-
-
12- انگلیسی
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
28- فارسی

یاشاسون آذربایجانم

$
0
0

آذربایجان باشین ساغ السون

سلام هموطن... اینجا اذربایجان است سر ایران... یك عمرجوك گفتی... سكوت كرده ام. بیگانه ای حمله كرد بابك داده ام... جنگ شد باكری ها داده ام ایران رابرایت حفظ كرده ام. رضازاده داعی ساعی...شادی ب خانه هایتان اورده اند... ولی باز گفتی و گفتی... هموطن اینبار نه از جنگ خبری است و نه از چیز دیگر...اینبار خانه ام ویران شده اینبارپدر مادر وخواهرم زیر اوارند هموطن... كمكم كن هموطن... كمكم كن

کدام گسل نعره های تاریک خاک

فریاد کودکان سرزمینم

را با رویای باران زیرکابوس آوارها خفه می کند

اینجا آذربایجان است

تمام چراغ های دنیا را بیاورید

اینجا آخرین ایستگاه مرگ است

و باد سوگوار . . .

خاک عزا به سرورویمان می ریزد

اینجا حتی مرگ

برای آذربایجان

پیراهنی از خسوف ماه

پوشیده است

و

ما سوگواریم

قشقايی ها در زمان شاه

$
0
0


قشقايی ها در زمان شاه 
قشقايی ها در زمان شاه در زمان حکومت پهلوی محمد رضا شاه بارها اعلام کرده بود که قشقائی ها نباید در کشور من زندگی کنند حتی چرچیل هم به روزولت گفته بود((به این قشقائی های لعنتی نمیتوان اعتماد کردآنها در جنگ جهانی اول و دوم پدر ما را در آوردند .)) ساد چیکف سفیر روس در ایران به شاه میگوید: (( چرا قبل از اینکه کار پیشه وری را یکسره کنیداین قشقائی ها را متلاشی نمیکنید شاه در جواب میگوید چون قشقائی ها در مرکز ایران هستند و راه فرار ندارند اما پیشه وری در غرب حامیان زیاد دارد ))
از این موضوع اهمیت ایل قشقائی وستیز آن با دولت وقت به خوبی مشخص میشود ستیز با بیگانگان به خوبی مشخص کننده این موضوع است جنگ با اجنبی ها که شاید عامل اصلی بیرون راندن آنها از ایران وجود همین دلاور مردان ایلیست ولی چرا اکنون از این ایل انگونه که لایق اوست یادنمیشود دبیرستان عشایری در سالهای 50تا 57 از افتخارات شیراز به حساب می آمدقبولی در دانشگاه در طی این سالها شگفت انگیز بود قبولی در هر دوره بالای %97بوده و این دلالت براهمیت قشقائی در آن زمان دارد مردانش شهره آفاق بوده اند و بر ایلی بودن خود میبالیدند نه اینکه میخواهم گذشته را با حال مقایسه کنم ولی توجه داشته باشید ایل گذشته وحال را با هم مقایسه کنیدصداقت و راستی آن زمان را ورق بزنید ببینید جوانان ما الان همه در دام مواد افیونی گرفتارند ولی خوب در کنار این مسائل جوانان موفق ما نیز زیاد داریم از جمله آقای مهندس کهندل پور از خوانندگان خوش صدای ایلیکه به معرفی او نیزخواهم پرداخت ببینید چرا الان جوانان بر خود عشایر بودن را عیب میدانند وآن را ننگ بر خود میشمارند؟چرا فرهنگ قریب به شش قرنی ما باید به دست فراموشی سپرده شودویا آداب و سنن اصیل ما باید در دل کوهها فراموش شود و با کوچکترین تاثیر شهر نشینی همه به دست خاطره ها سپرده شود.براستی بیائید علت را در خودمان جستجو کنیم . انشاا...بعد از نوشتن این مطالب میخوام به معرفی وبلاگم به دیگران اقدام کنم. بیلمزیدیک غصه نه دیر؟ غم نه دیر؟ شاد اوره گه محنت و ماتم نه دیر؟ یارا نه دیر؟مرهم نه دیر ؟ام نه دیر؟ ال وئرنده حلقه دو توب اوزردیک؟ پرواز ائدیب داغ وداشی گزیردیگ معرفی چند تن از معروفترین افرادایلی: امام قلی خان فرزنداله وردی خان سرداربزرگ صفوی از تبار قشقایی ها در قلمروحکمرانی خود قدرت وتسلط کامل یافت وتا حدودبندر پیش رفت به طوریکه در سراسر خاک فارس .سال 1031 هجری جزایر قشم وهرمز را از پرتغالی ها گرفت واز مغرب کهکیلویه لارستان وبنادر جنوب در دایره تسلط وی بود .او همیشه25 تا 30 هزار سوار زبده وجنگاور در اختیار داشت . عمله قشقائی است.که شرح رشادتهای او در نیروهای جنوب داستانها دارد. قباخ قلی خان قورت بیگلر بیگی نادر شاه والی مملکت فارس که فدای دسیسه ها وتوطئه های خانواده کلانترفارس شد. کریم خان زند به اولین ایلخانی قشقایی فرمان ایلخانی گری عطا کرده مشارالیه که جانی آقا نام داشت از نجیب زادگان طایفه شاهیلوبود .فرزندان جانی آقا از وزرای کریم خان بوده اند . کریم خان همه جا با اسماعیل خان وحسن خان معتمد السلطان همراه وهمسفر بود ودرکلیه امور با وی مشورت می کرد . جانی خان قشقایی تا سال 1234مردم ایل قشقایی از بیدادگری ها ی آغا محمد خان به تنگ آمده بودند . از آن زمان به بعد فتحعلی شاه جانی خان قشقایی را به مقام ایلخان گری ایالات جنوب انتخاب نمود واین حکم موجب شد که ایل قشقائی به نام یک واحد سیاسی در صحنه های اجتمائی ایران درخشیده ودر جریانات سیاسی نقشی داشته باشد. مصطفی قلی خان لشکر آرامتولد 1314که در سن 32سالگی هنگام فتح ارگ کرمان کشته شد وی فرماندهنیروی 2000نفری طایفه مرتضی قلی خان قشقائی اولین کسی که نیروی 2000نفری (گارد جاویدان قشقائی)را به وجود آورد و هیچگاه از فرمانروای فارس اطاعت نکرد و سر انجام به دستور فتحلی شاه و خیانت آقا بابا خان مازندرانی وی را به قلعه پرگان گشانده درها را بستند و ناجوانمردانه او را به طرز فجیعی به قتل رساندند. محمد علی خان ایلخانی :فرزند جانی خانکه به علم و دانش به خصوص عرفان علاقمند بود وی بامیرزا شفیع وصال شیرازی ارتباط صمیمانه داشت. قبرشیخ اقطع در پیر بناب توسط ایشان ساخته شده است .کشته شدن دو پسرش مرتضی قلی خان و مصطفی قلی خان موجب مرگ وی در1268 میشود و در پائین قبر مرادش شیخ اقطع مدفون است. محمد قلی خان قشقائی :قهرمان و یکه تازمیدان مبارزه با انگلیس در ننیزک بوشهر.بنیان گذار باغ ارم در شیراز و 16باغ دیگر در فارس . هنرمند خطاط نقاش و علاقمند به فرهنگ و هنر. سهراب خان:فرزند مصطفی قلی خان رهبرشبیخون های متوالی در جنگ با انگلیس ها در برازجان وننیزک و متلاشی کننده قشون سیف السلطنه افشار در راه جنوب کشورکه شرح شجاعتهای او را ماذون شاعر بزرگ ایلبا بیانی شیوا سروده است بهادر خان قشقائی :فرزند شهراب خان قشقائی که در زمان مظفرالدین شاه به لقب بهادر السلطنه مفتخر شد . وی فرمانده جنگ نا برابر با حاج رستم خان: بیگلر بیگی لارستان است که ماذون شاعر داستان این حماسه را به سبک جالبی سروده است . سلطان محمد خان قشقائی :ایلخانی ادب پرور فرهنگ دوست قشقائی که شاعر بزرگ و گرانقدری چون ماذون را در دربار خود پرورید .سندن سونراگئدی ذوق و محبت سندن سورنا منسوخ اولدی سخاوت گل ای کان کرم دریای رحمت خوب شهسوار خوب تیر اندارز ایلخانیسردار مشروطیت فارس اسماعیل خان قشقائی : (سردار عشایر)که در بدترین شرایط با مستبدین و مخالفان مشروطیت مبارزه کردو نام خود را جاودانه نمود عبداله خان ضرغام الدوله:در1308به ریاست ایل قشقائی منصوب شداما اختلاف زمان پدرش داراب خان با دیگر فامیل و طرفداران آنها ادامه داشت و وصول مالیت با تحریک بزرگان ایل ممکن نبود به همین دلیل اداره ایل در زمان او بسیارمشکل بود ..علمدار خان کشکولی : اولین شهید راه آزادی در انقلاب مشروطیت در جبهه فترس بود که مردم شریف شیراز به وی لقب (علمدار مشروطیت )دادندحاج محمد کریم خان کشکولی:به نمایندگی از طرف قشقائی ها در مجلس دوم راه یافت و در آنجا علیه تسلط خوانین بختیاری بر شئون حکومت مشروط هشدار داد .تا اینکه توجه حکومت مرکزی به فارس و قشقائی بیشتر شد

 


داستان یان اوقول

$
0
0


یکی بود، یکی بود، در زمانهای قدیم پادشاهی بود که از مال و مال دنیا چیزی کم نداشت، او با دختر یکی از حکمرانان منطقه ازدواج کرده اما صاحب فرزندی نشده بود ناچار زن دوم و سوم و.... و بالاخره هفتمین زن را هم به خانه آورد، ولی هیچکدام باردار نشدند.

سالها سپری شد، پادشاه افسرده و غمگین و همیشه دراین فکر بودد که پس از او تاج و تخت به دست چه کسی خواهد افتاد، اتفاقأ درویشی به درخانه وی آمد و به خدمت پادشاه رسید.

او که از اسرار و ناراحتی های درونی شاه واقف بود، خواست کمکی به وی بنماید. هفت عدد سیب از کیسه خود در آورد و به هر کدام از زنان میبی داد و گفت راز باردار شدن شما دراین سیبها ست .

شاه که اشک در چشماش حلقه زده بود به درویش گفت که اگر صاحب فرزند شوم، به اندازه وزن خودت به تو طلا می دهم . همین که درویش خداحافظی کرد، زنان هر کدام سیب خود را خوردند، اما زن کوچک شاه که مشغول کاری بودء نصف سیب را خورد و نصف دیکر را روی پنجره گذاشت که خروسی آن را برداشت و فرار کرد خوشبختانه همه زنان باردار شاه و پس از نه ماه و نه روز هر کدام صاحب پسری شدند، اما پسر زن کوچک یعنی زنی که نصف سیب را خورده بود، اندازه قدش به اندازه نصف قد دیگران بود و به او یان اوقول (نصف پسر) میگفتند. سالها گنشت، پسران بزرگ شدند و در رشادت و جنگجویی و شجاعت ورد زبان این و آن گشتند. شاه که پیر و کهنسال شده بود هیچگونه غم و اندوهی در وجود خود احساس نمی کرد زیرا فرزندان وی قادر بودند کارهای مربوط به کشور داری را انجام دهند روزی از روزها پادشاه پسران را جمع کرده گفت «فرزندانم مدتها ست آلابرزنگی (دیو ریش قرمز) مالیات خود را نپرداخته و فکر می کند شما عرضه و لیاقت گرفتن خراج را ندارید، باید به هر طریق شده او را دستگیر و حسابش را یکسره نمائید هر شش نفر برادران تصمیم گرفتند فرمان پدر را از جان و دل اطاعت کنند و کار دیو را یکسره نمایند. پس وسایل سفر را مهیا و شمشیرهای خود را برکمر بسته برای نبردی بزرگ با دیو الابرزنگی حرکت کردند روزهای زیادی راه رفتند. از کوهها و دریاها و دشتها گذشتند تا اینکه از دور قلعه دیو را دیده و آماده حمله شدند قلعه در میان باغی قرار داشت و دختر دیو بربام قلعه دیدبانی می کرد.

هنگامی که پسران پادشاه وارد باغ شدند، دختر ازپشت بام فریاد زد : پدر،پدر،باد می آید، باران می آید، طوفان شدید می آید، شش نفر سوار چون تیر که ازچله رها شده بسوی ما می تازند . پدر گفت: دخترم، وقتی به باغ وارد شدند ببین انگورها را چگونه می خورند ، بعد از چند دقیقه جواب داد آنها خیلی آرام و دانه دانه انگور می خورند. دیو گفت : دخترم ناراحت نباش، که اینها کاری از پیش نمی برند و نمی توانند بر ما چیره شوند، حتمأ برای گرفتن مالیات آمده اند . خلاصه مدتی در اطراف قلعه به این طرف و آنطرف وفتند ولی چون موفق به تسخیر قلعه نشدند نا امید و ناراحت با کمال شرمندگی پیش پدر برگشتند. فرزند هفتم پادشاه یان اوقول (تلون سوار) که ناراحتی پدر را دید گفت : پدر اگر اجازه بفرمائید. دیو آلابرزنگی را دست بسته به حضور بیاورم . پادشاه که بیشتر به خشم آمده بود گفت : برادران رشیدت چه کار کردند که تو نیم وجبی بتوانی کاری انجام دهی ؟ وقتی پسر زیاد اصرار کرد، شاه گفت تو هم برو ببینم چکار می کنی؟

یان اقول یا تلون سوار اسب تندپایی انتخاب، مختصر غنا یی برداشت و به راه افتاد. رفت و رفت تا به قلعه دیو رسید. دختر دیو وقتی چشمش به یکه سوار آتشین بال افتاد ، فریاد زد «پدر! پدر، سواری چون شهاب به سوی ما می آید پدر گفت : دخترم، ببین در باغ ، انگور را چگونه می خورد . دختر وقتی حمله حریصانه اسب سوار را در باغ دید گفت : پدر، او با خوشه و برگ می خورد و خیلی هم با عجله . دیو گفت دخترم این سوار کسی است که ما را دستگیر خواهد کرد، باید فکر چاره باشیم . پس خود به درون خمره مخفی شد و به دخترش گفت اگر او وارد قلعه شد، بگو پدرم اینجا نیست، شاید بتوانیم با حیله ای او را سربه نیست کنیم. یان اوقول یا تلون سوار چون عقاب با یک جست و خیز خود را برفراز قلعه و از آنجا با حمله به نگهبانان به درون قلعه رساند. از دختر سراغ دیو را گرفت. دختر جواب داد: پدرم درخانه نیست . یان اوقول تابه ای را داغ کرد و دختر را بران نشاند. شدت سوختگی به حدی بود که با فریاد دختر، پدر تکانی خورد و خمره شکته شد و رازش برملا گردید.

یان اوقول دیو را گرفته، دست و پایش را بست و دستور داد همه اموال او از جواهرات گرفته تا اسبها و نگهبانان وی را به عنوان مالیات چندین ساله برای پدرش ببرند. هنگامی که نگهبانان پادشاه ورود تلون سوار را با آنهمه ثروت و دیو دست و پا بسته به عرض رساندند، اشک شوق در چشمان پادشاه پیر و فرسوده جمع شد و پسران بز دل وی هر کدام به سوراخی خزیدند.

وقتی یان اوقول پیش پدرآمد، پادشاه گفت: برای من مال و ثروت ارزشی ندارد، به دنبال جانشین لایق بودم که بحمدا... تو شایسته آن هستی.

ادامه دارد

منبع : داستانها و افسانه های ایل قشقائی

 

چرا زبان تورکی پویاست...

$
0
0
اندامها در زبان تركی بر اساس یك حرف واحد نام گذاری شده اند

اندامها در زبان تركی بر اساس یك حرف واحد نام گذاری شده اند:

اندامهای مربوط به خوردن و چشیدن با "دال" شروع می شوند:
دیل(زبان)، دؤداق(لب)، داماق(كام)، دیش(دندان)، دیمدیك(منقار)
...هر اندامی كه از بدن خارج شده با حرف "ق" شروع میشود:
قیچ( پا) قؤل(دست) قاناد( بال) قویروق(دم) قارین(شكم) قولاق(گوش)
اندامهای چشم با "گاف" شروع می شوند:
گؤز(چشم)، گاش(ابرو)، گیله( عنبیه)، گیرپیك(مژه)
از بالای سر تا كمر با ب شروع میشوند:
باش(سر)،بورنوز( شاخ)،بؤیون(گردن)، بئل (كمر)، بوخون(پشت)، بویرَك(قلوه)،باغیرساق (روده)
شاید حتی بؤرك(كلاه) و باشماق(كفش) كه در هر دو سوی بدن ما رامیپوشانند از روی انتخاب بوده و یا هر اندام تیز با زاویه بدن مثل دیرناق(ناخن)،دیز(زانو) دیرسك(آرنج) دابان(پاشنه) كه با د شروع شده اند

نیسان قشقایی

$
0
0

افرین شرکت نیسان قشقایی

 

آهنگهای پیشواز ایرانسل

$
0
0
  • فرود گرگین پور آواز سحر(سحر آوازی) کد: 5512845
  • اسفندیار بهزاد پور آواز اصلی و کرم کد: 5512846
  • تهمورث جهانگیری اهنگ خان عیوضیم کد: 5512848
  • تهمورث جهانگیری اهنگ کؤچ ائوز کد: 5512849
  • فرود گرگین پور اهنگ یاشیر باش سنالار کد: 5512850
  • فرود گرگین پور اهنگ باش گرایلی کد: 5512851
  • فرود گرگین پور اهنگ کؤچدی لر گئتدی لر کد: 5512852
  • حسینقلی سعادتی اهنگ جنگ نامه کد: 5512853
  • تهمورث جهانگیری اهنگ جئیرانیم کیم آتدی غافل تیر سنه کد: 5512854
  • اسفندیار بهزاد پور آواز خسرو کد: 5512855
  • اسفندیار بهزاد پور اهنگ کسمه نار آغاجی یام کد: 5512856


  • نصراله، افسانه جهانگیری آواز بیستون کد: 5512833
  • نصراله، افسانه جهانگیری اهنگ سفر دوشدی گورجستانا کد: 5512834
  • نصراله، افسانه جهانگیری اهنگ اوجاداغلار کد: 5512835
  • نصراله، افسانه جهانگیری اهنگ باش گرایلی کد: 5512836
  • نصراله، افسانه جهانگیری اهنگ عاشق گلدی محله میزه کد: 5512837
  • نصراله، افسانه جهانگیری اهنگ گئدن دارغا کد: 5512838
  • نصراله، افسانه جهانگیری اهنگ ائلچی به ی لر کد: 5512839
  • نصراله، افسانه جهانگیری اهنگ لای لای کد: 5512840
  • نصراله، افسانه جهانگیری اهنگ هاینا هلئی کد: 5512841
  • نصراله، افسانه جهانگیری اهنگ هلهله دیر یار یار کد: 5512842
  • نصراله جهانگیری اهنگ باش گرایلی کد: 5512843
  • نصراله جهانگیری اهنگ لیلیم اویانماز کد: 5512844

 

  • گنج علی سلمانی زاده اهنگ سحر آوازی کد: 5512807
  • گنج علی سلمانی زاده اهنگ مقدمه هو اویناماک کد: 5512808
  • گنج علی سلمانی زاده اهنگ آغیرهلئی کد: 5512809
  • گنج علی سلمانی زاده اهنگ یورغا هلئی کد: 5512810
  • گنج علی سلمانی زاده اهنگ کسمه نارآغاجی یام کد: 5512811
  • گنج علی سلمانی زاده اهنگ باسما هلئی کد: 5512812
  • گنج علی سلمانی زاده اهنگ یاروم دؤنه کد: 5512813
  • گنج علی سلمانی زاده اهنگ گلم گلم کد: 5512814
  • گنج علی سلمانی زاده اهنگ لکی کد: 5512815
  • گنج علی سلمانی زاده اهنگ دره شوری هلئی کد: 5512816
  • گنج علی سلمانی زاده اهنگ دورناغ ایسی کد: 5512817
  • گنج علی سلمانی زاده اهنگ اشرفی هلئی کد: 5512818
  • گنج علی سلمانی زاده اهنگ ننم های کد: 5512819
  • گنج علی سلمانی زاده اهنگ کلوار کد:5512820
  • گنج علی سلمانی زاده اهنگ کردی کد: 5512821

Article 0

$
0
0

بیژن بهادری کشکولی


بیژن بهادری کشکولی

بیژن بهادری كشكولی متولد ۱۳۰۷ در ایل قشقایی است.او هنر نقاشی را

براساس غریزه شخصی و علاقه شدید ، به طور تجربی آموخته است

تمامی موضوعات و تصاویر مورد علاقه او برگرفته از فضای زندگی ایلی است

1.تصویر چهل و یکم


2.تصویر چهل و دوم


3.تصویر چهل و سوم


4.تصویر چهل و چهارم


5.تصویر چهل و پنجم


اویناما یاریم اویناما

$
0
0

اویناما یاریم اویناما

زار اوره گــــیـــم قــانـــا دؤنـــر

اویــنــامــا یـــاریـــم اویــنــامــا

اجــــل گـــلـــر جـــانـــا دؤنــــر

اویــنــامــا یـــاریـــم اویــنــامــا

***

اوســا چــالار هـلـئـی قـسّـی

بئـلـه گـئـدمـه دیـرنـاق اوستـو

دولاندیرما "چشم_ی مستی"

اویــنــامــا یـــاریـــم اویــنــامــا

***

تــوو سـالـمـا سن اینـچـه بئله

سـئــومــه کــی بـاغـریـم ازیله

آلــمــا گــولـگــز یــاغـلـیـق اله

اویــنــامــا یـــاریـــم اویــنــامــا

***

دردیــمـیـنـگ داواسی سننگ

بـو تـویـونـگ صـافاسی سننگ

مـئیـدانیگ قـووغاسی سننگ

اویــنــامــا یـــاریـــم اویــنــامــا

***

اولـدوزلار ایـچـیــنـده آی سن

یوخونـگدور مئیداندا تای سن

میجنت ائـدمـه منه پای سن

اویــنــامــا یـــاریـــم اویــنــاما

***

یـاشـیـل چـارغـاد پـولکـلی دیر

آغ الــلــریــنــگ مــیـلـکلی دیر

عاشیغـیـنـگ زار اوره گلی دیر

اویــنــامــا یـــاریـــم اویــنــامــا

***

بـاشـدان آیـاغینـگ یاشیل دیر

گـؤی چیـمنـده قیزیل گول دیر

اوزونــگ مــنــه مــوغـابیـل دیر

اویــنــامــا یـــاریـــم اویــنــامــا

***

بـاشـیـنـگدا ساری یاغلیغینگ

بـویـنــونـگــدا زر آسـمـالیغینگ

خـطـرده دیـر قیـز ساغلیغینگ

اویــنــامــا یـــاریـــم اویــنــامــا

***

ایـــراغـــام بـیـلـــمـم سؤزونگو

مـــنـــدن تــــوولـــامــا گؤزونگو

"نـــامــحــرم"گـــؤره ر اوزونگو

اویــنــامــا یـــاریـــم اویــنــامــا

***

آغ اوزونـــگ قــره خـالی اینان

میسکین عاشیغینگ حال اینان

"ارسـلان"یـنگ خیـیــالی اینان

اویــنــامــا یـــاریـــم اویــنــامــا

چگونگی خواندن و نوشتن کلمات ترکی

$
0
0

چگونگی خواندن و نوشتن کلمات ترکی


چگونگیخواندنو نوشتنکلمات ترکی

می دانیم که هر زبانی از مجموعه کلمات و هر کلمه از ترکیب حروف و صداها تشکیل
می گردد. این حروف و صداها در همه زبانها به دو دسته عمده تقسیم می شوند :
مصوتها و صامتها . الف ) مصوتها : مصوتها(صدا دارها) به صداهایی گفته می شود که
در هنگام تلفظ جریان هوای حلق به مواضعی چون لبها ، دندانها ، لثه ها و ... برخورد
نکند .مثل مصوتهای فارسی : (آ، او، ای، اَ ، اِ ، اُ ) ‏

‏ب ) صامتها :صامتها(بی صداها) صداهایی هستند که بدون کمک لبها ، دندانها و ...
می توانند ادا شوند. مثل : (ب،پ،ت،ج،چ، و ...) ‏معمولأ گوناگونی مصوتها در هر
زبانی باعث دشواری خواندن و نوشتن آن زبان می گردد در حالی که خواندن و
نوشتن صامتها هیچگونه مشکلی ایجاد نمی کنند. بنابر این برای درست خواندن و
درست نوشتن زبان ترکی بایستی ابتدا با مصوتهای ترکی آشنا شویم. (البته ما در
این جا بیشتر زبان ادبی ترکی را ملاک قرار می دهیم نه زبان گفتاری را. ‏می دانیم
که در زبان فارسی 6 مصوت دارپم : ( اَ ، اِ ، اُ ، آ ، او ، ای) اما در زبان ترکی تعداد
مصوتها 9 ‏تاست. به این ترتیب : (آ ، او ، ای ، اَ ، ایْ ، ائ ، اوْ ، اﯚ ، اؤ) . در این
قسمت به توضیح و چگونگی تلفظ این اصوات می پردازیم :

1- آ ، ا (Â): در کلماتی مثل: کاغاذ (کاغذ) ، آت (اسب) ، آتا (پدر)و ...

2- ‏او ، و ، ـو (u) : درکلماتی مثل : دوز (نمک) ، اولدوز (ستاره) ، ‏سو (آب) ، اوزون (دراز) ، بولاق (چشمه) و ...

3- ‏ ایـ ، یـ ، ی (i ) مثل : دیل (زبان ) ، دیش (دندان) ، بیر (یک) ، بیزی (ما را) ، بیتمک (روییدن) ، اینگه = اینه (سوزن) و ...

4- اَ ، ــَ ، اه ، ــه ، ه ( a ) مثل : اَت (گوشت) ، گَل (بیا) ، اه و (خانه ) ، اه یه (صاحب ) ، ده وه (شتر) و ...

5- ایـْ ، یـْ ، یْ ( Î ) درهنگام تلفظ این مصوت بخش خلفی و وسطی زبان به طرف سقف دهان بالا می آید و قسمت پیشین زبان در بن دندانهای جلویی جا می گیرد . مثل : ایْلدیْریْم (صاعقه ) ، آرّیْق (لاغر)، چاهیْ (چای) ، یاریْ ( نیمه ،نصفه ) ، یاغیْ (سرکشی و یاغی) و ...

6- ائـ ، ئـ ، ئ ( ë ) این مصوت که کسره ترکی به شمار می رود، مثل کسره فارسی ( ــِ ) ادا می شود ، با این تفاوت که کمی کشیده تر تلفظ می گردد . مثل کلمات : ائل (ایل ، قبیله ) ، بئش (پنج) ، دِئمَگ (گفتن ) ، دئ (بگو) ، یئ (بخور) و ...

7- ‏اوْ ، وْ ، ـوْ ( o ‏) این مصوت هم مثل ضمه فارسی ( اُ ) است : امّا کمی کشیده تر ادا می شود مثل : اوت ( آتش ) ، بوْز (خاکستری) ، اون (عدد 10) و ...

8- ا‏ؤ ، ؤ ، ـؤ ( ö ) در هنگام تلفظ این صدا لبها کمی مدور شده و به طرف جلو کشیده می شود، وسط زبان و بخش پیشین آن به طرف سقف دهان بالا می آید. مثل : دؤش (سینه) ،گؤز(چشم) ، گؤل (دریاچه ) ، اِؤلمَک (مُردن ) و ...

9- اۆ ، ۆ ، ـۆ ( ü ) برای تلفظ این صدا لبها گرد و مدور شده و به طرف جلو کشیده می شود ! قسمت پیشین زبان به پشت دندانهای پایین جلویی نزدیک می گردد. مثل : ا ۆز (چهره،صورت،رو) ،گۆن (خورشید) ، ا ۆنگۆل (سبک و کم وزن ) و ...

قانون هماهنگی مصوتها :
‏گفتیم که زبان ترکی یکی از قانونمندترین زبانهای دنیاست. مهمترین این قوانین ، قانون هماهنگی مصوتهاست . بدین معنی که مصوتهای نه گانه ترکی را ابتدا به دو دسته ضخیم و ظریف و ‏سپس به دو دسته گرد لبی ( ‏لبها در هنگام تلفظ گرد و مدور می شوند ) ‏و راست لبی ( لبها گرد ومدور نمی شوند) تقسیم می کنیم.

مطابقت مصوتهای ضخیم و ظریف : از 9 ‏مصوت ترکی فوق 4 ‏تای آنها یعنی ( آ ، او ، اوْ ، ایْ ) را مصوتهای ضخیم (قالیْن سَسلی) و 5 ‏تای «یگر یعنی ( اَ ، ائ ، اؤ ، ا ۆ ، ای ) را مصوتهای ظریف ( اینچه سَسلی) می گویند. جالب این است که اگر اولین مصوت یک کلمه ضخیم باشد ، تمام مصوتهای آن کلمه ضخیم ! و اگر اولین مصوت یک کلمه ظریف باشد ، تمام مصوتهای آن کلمه ظریف خواهد بود . حال به این دو گروه کلمات توجه کنید :

الف ): آلا (پیسه) ، بالیْق (ماهی) ، قوْیون (گوسفند) ، آیایدیْن (مهتاب) ، ‏قالا (بماند) ، اوتورماق (نشستن) ، آتّیْلاماق (جهیدن) ، قوْروقچولوق ( قرق کردن) و ...

ب ) . گؤزلَه مَک (مواظبت کردن) ، اینچه لیک (باریکی) ، ا ۆزۆملۆک (تاکستان) ، گیزلَنمَک (پنهان ماندن) ، ایچَری (داخل) ، اؤزۆم (خودم) و ...

‏اگر به دو گروه از کلمات بالا کاملأ دقت کنید ، خواهید دید که همه مصوتهای گروه (الف) ضخیم و گروه (ب) ظریف هستند.

مطابقت گرد لبی ها و راست لبی ها : از 9 ‏مصوت ترکی 5 ‏مصوت (آ ، اَ ، ای ، ائ ، ایْ) را مصوتهای راست لبی (دوداقلانمایان) و 4 ‏مصوت (او ، اؤ ، اوْ ، اۆ) را مصوتهای گرد لبی(دوداقلانان) می گویند. این نکته بسیار ظریف را هم باید بدانیم که معمولأ اگر اولین مصوت کلمه ای گرد لبی باشد، تمام مصوتهای آن کلمه گرد لبی و اگر اولین مصوت کلمه ای راست لبی باشد، تمام مصوتهای آن کلمه راست لبی خواهد بود. حال به این دو گروه کلمات دقت کنید :

الف ) داشلیق (سنگلاخ) ، گئدمَک (رفتن) ، آغاناق (محل غلتیدن) ائلچیلیک (قاصدی) ، قازانماق (به دست آوردن) و ...

ب ) اۆنگۆلّۆک (سبکی) ، اوْدونلوق (جایگاه هیزم) ، دؤشـلۆک (سینه ‏بند) ، دوزلوق (نمکدان) ، اۆزۆمچولۆک (انگورداری) و .

‏می بینید که همه مصوتهای گروه (الف) گرد لبی (دوداقـلانان) هستند ، در حالی که همه مصوتهای کلمات گروه (ب) راست لبی (دوداقلانمایان ) می باشند .

توجه : به طور کلی تمامی کلمات ترکی که در این کتاب نوشته شده ، دارای اعراب وعلامت مخصوص ترکی می باشند تا کلمات به سادگی خوانده شوند . بنا بر این هر کلمه ای که یکی ازعلائم ( و ، ‏ؤ ، ۆ ،وْ ، ئـ ، ئ ، اه ، ه ، ـه ، اَ ، ــَ ، یـ ، یْـ ، یْ ) را نداشته ‏باشد : به صورت سکون (بدون اعراب) خوانده می شود . همچین باید توجه داشته باشیم که هم مصوت (( اه )) در اول کلمه و هم مصوت (( ه ، ـه )) در وسط و آخر کلمه صدای فتحه ( اَ ) است .
‏از مجموع آنچه گفته شد می توان این جدول را ارائه داد.‏‏‏‏‏‏‏

جدول مصوتها

ظریف و گرد لبی (اۆ ، اؤ )

ظریف و راست لبی

(اَ=اه=ه ، ائ ، ای )

ضخیم وگرد لبی (او ، اوْ)

ضخیم و راست لبی (آ ، ایْ )

گۆز(چشم)

اَل (دست)

اوْدون(هیزم)

یاریْ (نیمه،نصف)

دۆز(صاف)

اَه یه (صاحب)

قویروق(دُم)

آ پارماق(بردن)

دوش (سینه)

دَه وه (شتر)

اوزون(دراز)

ایْلدیْریْم(صاعقه)

اؤچۆش(پرواز)

سئودی(خواست)

اوْغول(پسر)

یاییق(خیک دوغ، مَشک)

دؤیۆش(دعوا)

ائلیم(ایل من)

اوْتلوق(علف زار)

آ یاق(قدم)

اؤلۆم(مرگ)

دئمَه لی(گفتنی)

بورون(دماغه)

قارلیق( برفگاه)

اؤزۆم(خودم)

اییده(سنجد)

توروش(ترش)

آچیْق(باز)


کتیبه نادر شاه افشار

$
0
0


نادیر داش یازیتی - کتیبه نادری

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم و هوالاعلی Bismillahirrəhmanirrəhim vəhüvəl’ə’la

ایبتیدا حمد-ى خودا-یى احد-و فرد-ى قدیم- İbtida həmd-i Xudâ-yiəhəd-u fərd-u qədim
قادیر-ى لم یزل-و عالیم-و دانا-و حکیم-
Qâdir-i ləm yəzəl-uâlim-u dâna-vu həkim
او کی بو کون-و مکانی یارادیب قودرتدن-
O ki bu kun-uməkanı yaradıb qudrətdən
او کی بو بحر-و بری خلق’ ائدیب شؤوکتدن-
O ki bu bəhr-u bəri xəlq edibşövkətdən
ایکی عالمده اودور بنده‌لره یاور-و یار-
İki âləmdə odur bəndələrəyâvər-u yar
حیکمتیندن گؤرونور بنده‌لره هر آثار-
Hikmətindən görünür bəndələrəhər âsar
خلق-ى عالم هامى مؤحتاجدیر او درگاهه
Xəlq-i âləm hamı möhtâcdır odərgâhə
او ووروب نور-و مینا٬ کؤوکب-ى مئهر-و ماهه-
O vurub nur-u mina, kövkəb-i mehr-u mâhə
حمد-ى حقدن سورا اولدو قلمیم نور افشان-
Həmd-i Həqdən soraoldu qələmim nurəfşan
“بثنا گستری ختم-ی روسول٬ فخر-ی جهان-”
Bə səna gostəri-yexətm-i rüsül, fəxr-i cahan” “
نبی-یى هاشیمى-و احمد-و محمود صیفات-
Nəbi-yiHâşimi-yü Əhməd-ü Məhmud sifât
کیم خودادان اولا داییم “علیه سلام و صلوات-”
KimXudâdan ola dâyim “ələyhi səlam-ü sələvat
آل-و اصحابینا هم رحمت-ى بئسیار اولا-
Âl-u əshabına həm rəhmət-i besyâr ola
اولا حق یاوری هر کیم اولارا یار اولا
Ola Həq yâvəri hər kim olara yâr ola
حمد-ى نئعمت-ى حقدن سورا٬ با صیدق-ى زبان-
Həmd-i ne’mət-i Həqdən sora “bâ sidq-i zəban
فرضدیر بنده‌لره مدح-ى شهنشاه-ى جهان-
Fərzdir bəndələrə mədh-i şəhənşâh-i cahan
او شهنشاه-ى فلک مرتبة-یى چرخ-ى سریر-
O şəhənşâh-i fələk mərtəbə-yi çərx-i sərir
شاه نادیر٬ کی آدی تک یوخ٬ میثل-و نظیر-
Şâh Nâdir, ki adı tək yox, misl-ü nəzir
دئمک اولماز بو شهنشاه٬ بلکى اولا پئیغمبر-
Demək olmâz bu şəhənşah, bəlki ola peyğəmbər
یا موقررب ملکدیر اولوب از نوع-ى بشر-
Yâ muqərrəb mələkidir olub əz növ’-ibəşər
لئیک چون قودرت-ى حق ظاهیر ائدیب بیش از پیش-
Leyk çün qudrət-i Həq zâhiredib biş əz piş
نظر-ى حق اونا٬ هر کیمسه دئسه حق٬ دیمیش-
Nəzər-i Həq ona, hərkimsə desə Həq, dəymiş
نیسبت ایله شرف-و فخر-ى اوجاق-ى تئیمور-
Nisbət iləşərəf-u fəxr-i ocâq-i Teymur
حسب ایله به جهان٬ شاه-ى شهاندیر مشهور-
Həsəb iləbə cahan şâh-i şəhandır məşhur
موصطفا خولق-و مسیحا دم-و یوسیف طلعت-
Mustəfaxulq-u Məsiha dəm-u Yusif təl’ət
بوعلی دانیش-و حاتم کف-و لوقمان حیکمت-
Buəlidâniş-u Hâtəm kəf-u Luqman hikmət
قابیلییتله اونا وئردی خوداوند-ى کریم-
Qabiliyyətlə ona verdi Xudâvənd-i Kərim
تاج-و تخت-ى شهی-و عدل-و کرم٬ خلق-ى عظیم-
Tâc-ü təxt-i şəhi-yü ədl-ü kərəm, xəlq-i əzim
هر شرافت که دئسه‌م شاه-ى شهاندیر کامیل-
Hər şərâfət ki desəm şâh-i şəhandır kâmil
مرحمتدن اونون الطاف-ى خودادیر شامیل-
Mərhəmətdən onun əltaf-i Xudâdır şâmil
ائعتیقادى (بئله دیر ؟) او شه-ى پاکیزه نهاد-
E’tiqadı belədir o şəh-i pâkizə nəhad
باغلامیش صیدق خداونده ائدرلر بئله یاد-
Bağlamış sidq Xudâvəndə edərlər belə yâd
اله گیرمز بئله دؤولت “به سپاه و شمشیر-”
Ələ girməz belə dövlət “bə sipah üşəmşir
اولا بیلمز بئله ایقبال “به فضل و تدبیر-”
Olabilməz belə iqbal “bə fəzlü tədbir
سن ویریبس اونا بو سلطنت-و تخت-و سیپاه-
Sən veribsən ona busəltənət-u təxt-u sipah
سن ویریبسن اونا تاج-و کمر-و فرر-و کولاه-
Sən veribsənona tâc-u kəmər-u fərr-u kulah
دؤولتیم حافیظى سنسن٬ سنه‌دیر اوممیدیم-
Dövlətimhâfizi sənsən, sənədir ümmidim
من سنه باغلامیشام صیدق٬ بودور تأییدیم-
Mən sənəbağlamışam sidq, budur tə’yidim
دؤولتیم مونکیرینى سن (ائله دین؟) خوار-و ذلیل-
Dövlətim münkirini sən elədin xârzəlil
دوشمنیم کورلوغونا یاور اول٬ ائى ربب-ى جلیل-
Düşmənim korluğuna yâvər ol ey Rəbb-i cəlil!
چونکى صیدقی بئله‌دیر حقینه “از روی-ی یقین-
Çünki sidqi belədir Həqqinə “əz ruy-i yəqin
بو سببدن اونا الطاف-ى خودا اولدو موعین-
By səbəbdən ona əltâf-i Xudâ oldumüin
الینی توتدو خوداوند-ى جهان قودرتدن-
Əlini tutdu Xudâvənd-i cahanqudrətdən
کامیاب ائتدی اونو معدیلت-و شؤوکتدن-
Kâmyab etdi onu mə’dilət-üşövkətdən
بخت-و ایقبال ایله هئچ کیم بئله اولماز باقی-
Bəxt-u iqbal ilə heç kimbelə olmaz bâqi
گون کیمی دؤولتینه٬ عالمه٬ رؤوشن باقی-
Gün kimi dövlətinə aləmərövşən baqi
شاخ-ى گول نشو-و نما (بولدو؟) نم-ى فئیضیندن-
Şax-i gül nəşv-u nəmabuldu nəm-i feyzindən
کى بو اشعار اولوب مدحسرا “گولبون”دن -
Ki bu əş’ar olubmədhsəra “Gülbün”dən

موسيقي قشقايي

$
0
0

فرهنگ ايل قشقايي تا حدود بسياري با فرهنگ ديگر قوم هاي ساکن در نواحي گوناگون استان فارس متفاوت است. در گذشته، موسيقي در ميان ايل نشينان قشقايي از اهميت زيادي برخوردار بود و به شکل ها و قالب هاي گوناگون توسط گروه هاي مختلف هنرمندان ايل اجرا مي شد.

با وجود اهميت بسيار موسيقي در ايل قشقايي، چند عامل باعث اضمحلال تدريجي اين موسيقي گرديده است:

1- مهاجرت و پراکندگي در اثر یيلاق – قشلاق و کوچ مداوم.

2- وضع بد معيشتي مردم ايل که فرصت پرداختن به موسيقي را از آن ها سلب نموده است و به همين دليل هم اکنون هنرمندان ايل، انگشت شمار هستند.

3- تغيير شکل تدريجي بافت فرهنگي ايل که خود ناشي از رخنه عامل هاي جديد تمدن به ميان ايل نشينان است.

4- موقعيت بد موسيقي دانان حرفه اي و جايگاه آنان در ايل.

به طور کلي در ايل قشقايي سه گروه نوازنده وجود دارد که عبارت اند از:

« عاشق » ها ، « چنگي » ها و « ساربان » ها.

الف ) عاشق ها

در روايت ها گفته شده که عاشق هاي قشقايي در اصل از مناطقي مانند قفقاز، شيروان و شکي به فارس مهاجرت نموده اند. به همين دليل، وجوه اشتراکي ميان عاشق هاي قشقايي و عاشق هاي آذربايجان وجود دارد . اين وجوه اشتراک بيش تر در مضمون داستان هايي است که آن ها اجرا مي کنند تا در موسيقي.

در گذشته، ساز اصلي عاشق ها « چگور» بود، اما از چند دهه گذشته اين ساز تقريبا"حضوري در ايل قشقايي نداشته است . عاشق ها پس از چگور، مدتي به « تار» روي آوردند و سپس « کمانچه».

از آهنگ هاي قديمي عاشق ها، مي توان از « سحر آوازي » و « جنگنامه » نام برد .

و از آهنگ هاي متداول امروز در ميان آنان مي توان از «کوراوغلي» ، «محمود و صنم» ، گرايلي و « باسمه گرايلي » نام برد . « عاشق اسماعيل » تنها عاشق بازمانده در ايل قشقايي است که هنوز مي نوازد و مي خواند.

ب) چنگي ها

موسيقي قومي قشقايي بيشتر در ميان چنگي ها رايج است. چنگي ها نوازندگان « کرنا »، « ساز » و « نقاره » هستند. اين هنرمندان معمولا"در عروسي ها مي نوازند.

ج) ساربان ها

ساربان ها آهنگ هاي قومي ايل را با ني مي نوازند. ني در ميان ايل نشينان قشقايي ساري قديمي و شناخته شده است. از آهنگ هايي که در ميان ساربان ها بيشتر متداول است، مي توان از « گدان دارغا » که در وصف شترهاي در حال حرکت است، نام برد. در ميان مردم ايل،ساربان ها بيش از ديگر هنرمندان ايل به آواز خواني معروفند.

 

ضرب المثلهای ترکی

$
0
0
کولَه تووق.......گًَلدَنگ یووق

قورخما یازی ایلانوندان...... قورخ آلونگا یازولاندان

باخاما گوزوم یاشونا...چوخ ایش گلیب باشوما 

قویونی از قیچینن دارا ورالار گچی ده از قی چینن
اوقوری مال ایسینه گیج اولار
بیر آلانان ایكی ارگنیر
آتی آت یانینا باقلیانا هم رنگ اولماز هم خوی اولار
 اوقلوم اولایدی ایشه گدمیه اكیزیم اولایدی خشه گدمیه 
زحمتی چكدی جان قلی گردگه گدی خان قلی 
آلیجی وریجی اولماز گدای معتبر

بیر گلونان بهار اولماز خدام اده یاز گله

آق قویون قره قویون آلیمی یره قویین

قونشه قونشیه باخار
ّاِزنه اُته یاخار
(ghonshe ghonshiya bakhar
ezene ota yakhar)

Tikan Əkən Gül Dərməz

قیلان قلیبیردیرایكی دلیگلی(اشتباه كاریهاییا عیبهای خودش را كه زیاد نمیبینه ......) 

گره دن گلن ایکه داش النده .....


متل متل مرتیزه

$
0
0


متل متل مرتیزه

وردم خبر من سیزه


بیری سَنَ آی قیزای

همرنگ سن اولما تاتا

قویما رسمیمیز باتا

توولی زولفی توولا سَن

ساچی اوزون ساقلا سَن

سرو دَن اوجَه دیر بویونگ، نازلی اینچه دیر بلینگ

یاقلوق وورما آق ایزه

آی دان روشن دیر اوزینگ

قوی تا چالا آی بیزه


متل متل مرتیزه

وردم خبر من سیزه

 

بیری سنه آی بی بی

واری اِلینگ امیدی

سنینگ شیرین دیلینگ دیر

قویما اوشاق تات اولا،

آیری دیله دانوشا

قویما آدونگ باتولا

گبه گلیم ساتولا

بیزه شیرین متل دِه

قوی تا دولا قولاقوم

"متل متل مرتیزه"

"متل متل مرتیزه"

حسین هنوز مظلوم است

$
0
0

حسین هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

ستار پولدارترین مرد شهر، يكماه تکیه راه می‌اندازد و خودش در روز تاسوعا سر مردم گل می‌مالد و ۱۱ ماه هم سرشان شیره!

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

قدرت سامورایی! شب ها در تکیه لخت می‌شود و میانداری می‌کند و روزها مردم را لخت می‌کند و زورگیری ...!

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

فرشید پوسترهای گلزار و مهناز افشار را از بساطش جمع می‌کند و آخرین ورژن! پوسترهای علی‌اکبر (ع) و حضرت عباس (ع) را در بساطش پهن ...!

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

آقا احمد تا پایان اربعین تمام پاساژش را سیاه می‌کند و تا آخر سال هم مشتری‌هایش را!

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

قادر روزهای تاسوعا و عاشورا قمه می‌زند و علم می‌کشد ولی در ماه رمضان سیگار از لبش نمی‌افتد!

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

سیامک چشم چران! که پاتوقش همیشه خدا نزدیک مدارس دخترانه است در دسته‌هاي عزاداری اسفند دود می‌کند!

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

نیما پشت ماکسیمایش می‌نویسد "من سگ کوی حسینم"ولی هیچ وقت از سگ ۱۱ماهه‌اش دور نمی‌شود!

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

حاج آقا مداح معروف شهر بابت ۷ ساعت مداحی حقوق 250 روز یک کارگر را می‌گیرد!

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

رییس شرکت لبنیات شیر تو شیر! ۳۰شب شیر صلواتی به خلق خدا می‌دهد و ۳۳۵ روز هم با اضافه کردن آب شیرشان را می‌دوشد!

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

به جای آنکه ما بر مصیبت مولا بگرییم، مولا بر مصیبت ما می‌گرید!

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

حاج آقا کلامی، ۹شب مردم را به تقوی دعوت می‌کند ولی در شب دهم سر زود پایین آمدن از منبر با هیت امنا دعوا می‌کند!

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

هیت امنای مسجد ...علیه السلام! درست وقت اذان ظهر عاشورا اطعام عزاداران را شروع می‌کنند و بعد از آن با انرژی و فلوت! سینه می‌زنند و گریه می‌کنند !

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

کل یوم عاشورا

یعنی...۱۰ روز و شب ...غم گریه

کل ارض کربلا

یعنی...چند مسجد و چند تکیه !

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی خورشید عصر عاشورا غروب کرد

او هم می‌رود

تا سال بعد !

تا یاد بعد!

Viewing all 124 articles
Browse latest View live