ايل غيرت
من ايلياتي هستم و از ايل غيرت
مي جوشد از كوه دل من نيل غيرت
ايلم تمام عشق را در سينه دارد
در زير هر چادر هزار آيينه دارد
مردان ايلم همنشين آفتابند
جاري به دشت و كوه مثل نور و آبند
زنهاي ايلم مثل آب چشمه پاكند
زيباترين گلبوته اين آب و خاكند
قزلر همه مانند طاووس بهشتند
زيبا و روشن مثل فانوس بهشتند
قشلاق ايلم دشت سبز مهرباني است
ييلاق او كوه بلند آسماني است
يارب ز يُرد ايل من بردار اندوه
پركنز پازن جنگل و سرتاسر كوه
يارب هميشه چادر ايلم به پا دار
برپا كنار چشمه ساري باصفا دار
بنشان به زير سايه ي خود هرچه دارند
آنها هميشه مستحق آبشارند
عليرضا صائب