Quantcast
Channel: فرهنگی سیاسی اجتماعی
Viewing all 124 articles
Browse latest View live

حماسه ماناس، بزرگترین حماسه و شعر بشری اثر ترکان قرقیز

$
0
0

حماسه ماناس، بزرگترین حماسه و شعر بشری اثر ترکان قرقیز قرقيزيهاي چين عمدتا در منطقه خودمختار اويغور سين جيانگ واقع در شمال غرب چين زندگي مي کنند و معتقد به دي...ن اسلام هستند . اين ملت بيش از 140 هزار نفر جمعيت دارد . کتاب حماسي اين ملت "ماناس "نام دارد که کتابي بسيار بزرگ است . به گونه اي که شمار نوسيندگان و ناشران آن به دهها هزار تن مي رسد . قرن هاي متمادي بود که ماناس کماکان به صورت کتابي کامل در نيامده بود و هيچ کسي نمي توانست آنرا کاملا بخواند . اينکه در دهه 80 قرن گذشته شخصي سالخورده قرقيزي به نام "جوسوپو مامايي" با بيش از 3 سال زحمت و مشقت و با اتکا به نيروي محافظه فوق العاده قوي توانست بيش از 115هزار بيت از حماسه ماناس را بخواند . در سال 1995ميلادي حماسه ماناس به زبان قرقيز به چاپ رسيد . در حقيقت ماناس مرواريد درخشاني از گنجينه ادبي ملت قرقيز است که داستان هاي جنگ هشت نسل از خانواده ماناس را که بمنظور وحدت اقوام پراکنده و همبستگي ملل ديگر و مقابله با تجاوزخارجي صورت گرفته ، توصيف کرده است . ماناس محصول قرن هاي 10 تا 13ميلاد است . اين رزمنامه 18جلد و بيش از 2 ميليون و 400هزار واژه دارد ، اين حماسنامه نه تنها حاوي اشعار رزمي است بلکه دايره المعارفي براي پژوهش و تحقيقات تاريخي ، جغرافيايي ،مذهبي ،اقتصادي و اجتماعي و زبان قرقيزي محسوب مي شود . امروزه در سرزمين پهناور غربي سين جيانگ در هر نقطه قرقيزي نشين صداي سرود "ماناس"به گوش مي رسد . در کشورهاي خارجي مانند روسيه و قرقيزستان ، تاجسکستان و ازبکستان تاريخ پژوهش و تحقيق درباره ماناس بسيار طولاني است و بسياري از تاريخدانان جهان در خصوص اين حماسه دست به تحقيقاتي زده اند . طولي نکشيد که قطعات ماناس به زبان هاي چيني، انگليسي ، روسي،فرانسوي ، آلماني و ژاپني و غيره ترجمه شد . لکن اکنون چاپ ونشر ماناس بطور کامل هم به زبان قرقيزي با همت آقاي جوسوپو در محافل حماسه شناسان جهان ايجاد کرده است . آنچه شايان است ذکر شود اينکه اين رزمنامه براي پژوهش تاريخ قرقيز و تاريخ مبادله ملل آسياي ميانه نقش مهمي ايفا خواهد کرد و همين امر باعث مي شود تا نقش مهم آن بيش از پيش براي جهان و جهانيان آشکار گردد. "جوسوپو "امسال 87سال دارد ، وي در دهکده اي کوچک در شهرستان" آهاچي"منطقه خودمختار سين جيانگ به دنيا آمد . از دوران کودکي جوسوپو تحت تاثير فرهنگ مردمي و باستاني ملت قرقيزقرار گرفت . جوسوپو از هشت سالگي خواندن "ماناس" به زبان قرقيزي را آموخت . تا اينکه در 17سالگي توانست بسياري از قطعات ماناس را بطور متوالي بخواند. ليکن ملت قرقيز چين برطبق فرمان نياکان متعقد است که ماناس کتابي مقدس است و هيچ کسي تا قبل از 40 سالي نمي تواند آشکارا و در هر محلي اين شعار حماسي را بخواند . در غير اين صورت بلايا و حوادث ناگواري روبرو خواهد شد . جوسوپو آرام و به سرعت و با رنج و مشقت فراوان به کار خود ادامه داد و انتظار داشت که بتواند بزودي براي هم ولايتي هاي خود ماناس را قرائت کند . روزي که جوسوپو سالها در انتظار آن بود فرا رسيد ، سال 1958ميلاد جوسوپو 40ساله بود و توانست براي اولين بار عينا اشعار ماناس را براي مردم بخواند . مردم قرقيز از نقاط مختلف براي شنيدن سرود جوسوپو سوار بر اسب به گرد يکديگر جمع شدند. چه آنکه جوسوپو با قلبي مملو از احساسات اين سرود را مي خواند و مردم همگي اعتقاد داشتند که شنيدن سرود جوسوپو از بهترين لذتهاي هنري است . جوسوپو آنقدر با مهارت ماناس را مي سرود که توجه محافل حماسي و حماسه شناسان چين را به خود جلب کرد. اما آنچه شايسته در ذکر است اينکه در چند قرن اخير ،ناشران ماناس از کشورهايي مانند چين ؛ قزاقستان ، قرقيزستان ، ترکيه ،هند و غيره تمايل داشتند ماناس را بطور کتابي کامل در آورند . اما اين آرزو تا مدتهاي طولاني محقق نشد . جوسوپو از بهار تا پاييز ، از زمستان تا تابستان ماناس را خوانده و خواند. به گونه اي که گاهي اوقات براي سرودن فصول حماسي شبانه روز مي خواند و آنان که مسئول نت برداري بودند ، شيفت به شيفت کار خود را ادامه مي دادند . تا اينکه سرانجام جوسوپو بطور متوالي و با تلاش بيش از 1300روز و تا مارس سال 1983ميلادي توانست تمامي ماناس را بخواند . بد نيست بدانيد که کتاب حماسي ماناس 14برابر حماسه "هومر" و مشتمل بر واژه هاي بسياري است . به همين سبب کار منظم و بررسي واژه هاي کتاب حماسي ماناس خيلي پيچيده و مشکل بود. تا اينکه در اواخر سال 1995 ميلادي اشعار حماسي ماناس به زبان قرقيزي در 8قسمت و 18جلد چاپ و نشر شد . آري دست آورد جوسوپو توجه محافل حماسي و حماسه شناسان جهان را جلب کردو سال 1995 در جشنواره بزرگداشت هزارمين سالگشت ظهور ماناس در قرقيزستان مورد احترام و ستايش قرار گرفت و در سال 1997 قرقيزستان عنوان "هنرپيشه خلق"يعني بالاترين عنوان افتخاري اين جمهوري را به جوسوپو اعطا کرد . اکنون جوسوپو ريييس افتخاري فدراسيون ادب و هنر منطقه خودمختار ايغور سين جيانگ و محقق عالي انجمن پژوهش ماناس چين است ، او اظهار اميدواري مي کند که روزي فرا رسيد که فيلم ها يا سريالهايي از روي حماسه ماناس تهيه شود تا مردم بيشتر با فرهنگ ملت قرقيز آشنا شوند . در چهل و نهمين جلسه مجمع عمومى سازمان ملل متحد، سال 1995.م. بنام سال «ماناس» نامگذارى شد. در اين سال جشن با شكوهى با مساعدت يونسكو برگزار گرديد  

Article 0

$
0
0
قاراباغ ائله بیل آنامدیر منیم

آنامین روحونو اوردا گورموشم

آنامین دیلینه باغلیدیر جانیم

آنا دیلیم اولسه منده اولموشم

باخمایئن ائلیمدن آرالیام من

دیلیم هارالیدی اورالیام من

سانمایئن ائللریم پرم پرمدی

تبریزیم اصلیدی باكی كرمدی

اولكه لرشعریدی شاعر قلمدی

بابکین نبی نین مدالیام من

دیلیم هارالیدی اورالیام من

بدنیم بولونوب اوره گیم آغریر

قوللاریم كسیلیب بیله گیم آغریر

دوست ویریب خنجری كوره گیم آغریر

قیر قیزام,گورجویم ,خوجالیام من

دیلیم هارالیدی اورالیام من

نظر بزرگان تاریخ در مورد عظمت تورکها

$
0
0

نظر بزرگان تاریخ در مورد عظمت تورکها


رنه گُروسه شرق شناس نامی فرانسه در بخشی از نوشته اش راجع به ترکان اینطور مینویس
باید تکرار کنم که اگر بر روی این جنبه از تاریخ قدیم ترکان تکیه می شود، برای تذکر این نکته است که روح ترکان با چه سهولتی می تواند با ادیان بزرگ جهان که از معنویت برخوردارند خود را سازگار سازد و این خصلت تا چه اندازه با تمدن همراه است
خصوصیت دوم اقوام ترک استعداد فرماندهی یا، به عبارتی صحیح تر، سازماندهی است. یعنی سازمان دادن به اجتماع اقوامی که غالباً از نژادهای مختلف هستند. باید توجه داشت که این خصوصیت وجه اشتراک ترکان با رومیان است. ابرهارد اخیراً توجه ما را به مساعی خاندان ترک توپا (۵۵۷-۳۹۸) در فراهم آوردن وحدت و ثبات در چین شمالی و کوشش مشابهی که به وسیله ترکان شاتو (۹۳۶-۹۰۷) صورت گرفت جلب کرده است. در غرب آسیا (منظور فلات پامیر است) سلسله های ترک به اقدام مشابهی دست زدند. ترکان غزنوی (۱۱۸۶-۹۶۲) نیز به ترکیب تاریخی افغانستان کنونی شکل بخشیدند. سلجوقیان کبیر (۱۱۵۷-۱۰۳۷) برای نخستین بار پس از حملة عرب موجبات وحدت شاهنشاهی ایران را فراهم آوردند. . . . در هند نیز سلاطین گورکانی مستقر در دهلی بودند. اینها مظهر نظم و انظباط، که خوی ترکها است، بشمار می آمدند و از زمان روی کار آمدن این نواده های تیمور (۱۷۰۷-۱۵۲۶) بود که موجبات وحدت هند و ایجاد امپراتوری در این کشور فراهم گردید. . . . ترکها مردمانی مثبت اندیش و از هرگونه رجزخوانی و خیالبافی به دورد بودند. . . (رنه گروسه\ژرژ دنیکر، چهرة آسیا، انتشارات فرزان، تهران، ترجمه غلامعلی سیار صفحات ۶۱ تا ۶۹
مونتئسکیو فیلسوف و متفکر بزرگ فرانسوی، که از تئورییسین ها و بنیان گذاران فکری انقلاب کبیر فرانسه بشمار میرود، در اواخر قرن نوزدهم در اثری به اسم” نامه های ایرانی” در باره ترکها مئ نویسد:
هیچ کدام از خلق های دنیا نمیتواند خود را در فتوحات وعظمت تاریخی با ترکان مقایسه کندַترکان حاکمین اصیل دنیا میباشند, انگار که دیگر خلق های دنیا برای خمتگزاری به آنها آفریده شده اند. ترکان قادرند در عین زمان امپراطوری ها آفریده و امپراطوری ها را ریشه کن کنندַدر طول تمام ادوار تاریخ آنها با قدرت و ذکاوت خود دنیا را تسخیر و اداره کرده و همیشه تکیه گاه دیگر خلق ها بودندַتاتارها دوبار چین را فتح کرده و هنوز هم در آنجا حکومت میکنند, آنها هنوز هم در سرزمین های فتح شده توسط مغول ها حکم میرانندַ حکمرانان ایران هم آنان هستند , آنها هستند که بر تخت کوروش نشسته اند, آنها مسکو را هم به زانو دراوردندַآنان ترک نامیده شده و در آسیا, اروپا و آفریقا فتوحاته عظیمی کرده و در سه قاره جهان آقایی میکنندַاگر به گذشته های دور هم نگاه کنیم باز میبینیم که امپراطوری های روم را هم انها برانداختندַ فتوحات اسکندر در مقایسه با فتوحات چنگیز خان هیچ هستַ تاریخ نویسان این خلق ظفرمند متاسفانه تلاش نکرده اند تا شهرت تاریخ و فتوحات غیر قابل تصور انان را پخش کنند, چه بسا گوشه های زرینی از تاریخ آنان تا ابد فراموش شده. چقدر دولت های زیادی را که ترکان برقرار کردند که ماها از آنها اگاه نیستیم, این خلق جنگاور و دلیر همیشه با شهرت و عظمت همیشگی خود مشغول بوده و به شکست ناپذیری خود ایمان داشته و از آن جهت نیازی به ثبت و ابدی کردن فتوحات وتمدن درخشان خود ندیده است.
حال پرسش این است که؛ بایستی نوشته های مملو از تحقیر و توهینِ پان فارس های مغروض و بیسواد(مثل پیرنیا,زرینکوب,عنایت الله رضا,یارشاطر,ַַ) و منابع تاریخی دروغین و تحریف شده ایشان مثل (گیریشمن, مری بویس,ایرانیکا,ַַ)، را پذیرفت یا نوشته های رِنه گُروسه شرق شناس نامی ِ فرانسه و منتئسکیو از بزرگترین متفکرین جهان را در نگاه به تاریخ سیاسی ترکان مورد توجه قرار داد؟ این قضاوت را به خواننده گان با انصاف واگذار می کنیم!
ویل دورانت تاریخدان مشهور قرن بیستم هرچند که خود شدیدا متاثر از جریانات و تبلیغات سیاسی آریاگری در اولین دهه های قرن بیستم در اروپا بود و در زمان او هنوز نظریه پوچ و افسانه ای نژاد موهوم آریا از طرف تاریخدانان کاملا طرد نشده بود ولی او در کتاب معروفش “تاریخ تمدن”به این حقیقت اعتراف میکند که در هیچ جای دنیا آریایی ها ( منظور وی گروه زبانی هند و اروپایی) موفق به افریدن تمدنی نشده اند , آنها تمدن را از ملل دیگر در شرق میانه گرفته اند, و تمدن غرب هم(یونان) بر پایه های تمدن جزیره کئرت که حاصل تمدن سومر بود بنا شده.
ویل دورانت مینویسد: مناطق آسیای میانه در قدیم پر آب و حاصلخیز بودند و مهد تمدن بشری بودند, بعدها به علت عقب نشینی یخچالها به مناطق کم آب و به مرور زمان به بیابان تبدیل شدند و مردم مجبور به مهاجرت شده و شهرها ی از سکنه خالی شده زیر شنهای روان مدفون شدند(تاریخ تمدن، جلد ۲، ص۱۶۶)
علاوه بر ویل دورانت عالمین وتاریخدانان زیاد دیگری نیز مهاجرت اجداد ترکان امروزی را از آسیای میانه به غرب و جنوب دریای خزر , قفقاز, آنادولی, آذربایجان, غرب و بعضی از قسمتهای مرکزی ایران, بین النهرین در ۵ تا ۶ هزار سال قبل از میلاد ثابت کرده اند. برای مثال “ژان اوپئر” عالم و تاریخدان فرانسوی در اوایل قرن بیستم بعد از سالها تحقیق بر روی آثار و لوحه های سومری خویشاوندی زبان ترکی را با زبان سومری را قطعی دانسته است.
سالها بعد از او باستان شناس و معروفترین سومر شناس دنیا “فریتیز هومئل” بعد از تحقیقات وسیع علمی و ترجمه تعدادی از لوحه های سومری با استناد بر کشفیات تاریخی جدید از نوشتجات سومری خویشاوندی خیلی نزدیک سومری و ترکی را ثابت کرد و نوشت” یک شاخه ای از اجداد ترکان در ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد از وطن اصیل ترکان یعنی آسیای میانه کوچ کرده و به آسیای نزدیک آمده و تمدن های زیادی را از جمله تمدن سومر را افریدند, آثار باقی مانده از سومرها نشان میدهد که زبان ترکی در قدیم به چه شکلی بوده است”ַ ( تاریخ ترکان ایران،جلد۱، پروفسور ذهتابی)
ف. هومئل در ترجمه لوحه های سومری بیش از ۳۰۰ کلمه ترکی پیدا کرد , کلماتی که اکثرا به همان شکل قدیمی اش در ترکی امروزی،خصوصا ترکی آذربایجانی، هنوز هم به کار برده میشود و لذا هومئل با استناد به کشفیات علمی خود از لوحه های سومری زبان سومری را به عنوان ریشه زبان ترکی و “پروتو ترک” معرفی کرد
کاوشگری ها و تحقیقات تاریخی در اوایل قرن بیستم این حقیقت را ثابت کرد که همه اقوامی بومی ایران که تا زمان هخامنشیان ده ها دولت مقتدر را در این سرزمین تشکیل داده بودند همه التصاقی زبان بودند و اینکه فرزندان و وارثین آنان هنوز هم اکثریت مردم ایران را تشکیل میدهند ترکان ایران. چون که تاریخ هیچ نشانی از وجود اقوام تاتی فارس، کرد، را تا ۷۰۰ قبل از میلاد را در ایران را نمیدهد و حتی گیرشمن بزرگترین منبع استنادی پان فارسها اعتراف میکند که ” آریایی ها اولین بار در حوالی قرن ۷-۹ قبل از میلاد به ایران از جای نا معلومی مهاجرت کردند البته گیریشمن با استناد به شباهت ظاهری کلمه پارسوا با کلمه پارس در یکی از کتیبه های اشوری از قرن هفتم میلاد این ادعا را میکند، ولی عده زیادی از محققین این ارتباط را طرد کرده و آمدن اقوام آریایی را به ایران را مربوط به اواسط قرن ۶ قبل از میلاد میدانند.
به خاطر انکه آریاییها هیچ نقشی در دولت هایی که تا آمدن آنها در مدت بیش از ۴۵۰۰ سال بر ایران حکومت کرده بودند را نداشتند و بنیان گذاران همه آن دولت ها اجداد ترکان ایران بودند تصمیم به حذف آن تمدن ها از تاریخ ایران کردند.
چون پان فارس ها به دروغ آریاییها را بانیان تمدن ایران قلمداد میکنند نمی خواهند این حقیقت اشکار شود که آنان چادرنشین های بیابان گرد وحشی بیش نبودند که هیچ بویی از تمدن به مشامشان نرسیده بود و طرز زندگی مدنی را بعد از قرن ها سکونت در ایران از مردم بومی آن ایلامی ها، قوتتی ها، کاسسی ها، ماننا ها، . . . یاد گرفتند، این حقیقت را حتی افسانه های شاهنامه تصدیق میکندַحتی کلیه جشنها و عید های رایج در ایران نوروز، مهرگان، . . . یادگاری هستند از سومریان، ایلامیان و. . . ، و هیچ ارتباطی به اقوام آریایی ندارند.
پان فارسها برای مشروعیت دادن به حاکمیت نژادپرستانه خود در ایران و فراهم کردن امتیازات نامشروع فرهنگی، اقتصادی وسیاسی برای خود با کمک کسانی که آنها را به قدرت رساندند ( استمارگران غربی ) از هشتاد سال قبل ناجوانمردانه شروع به تحریف تاریخ ایران کرده و با تقلیل تاریخ ایران به ۲۵۰۰ سال و انکار ۴۵۰۰ سال از زرین ترین دوران تاریخی کشور مان به دروغ خود را صاحب خانه و دیگران را مستاجر معرفی کردند. برای اینکه بتوانند هخامنشیان نیمه وحشی و خونریز را متمدن جلوه دهند دست به انکار و کم اهمیت نشان دادن تمدن های عیلام، ماننا، ماد، کردند تا راحتتر بتوانند تمدن هزاران ساله آنان را به نفع هخامنشیان مصادره کنند و آن ملل مغلوب را که با علم و هنر درخشان خود توانستند قصرهایی همچون تخت جمشید و شوش را برای دوره گردان خون ریز بنا کنند را نیمه وحشی قلمداد کنند.
ولی مهمترین دلیل دشمنی پان فارسها با تمدن های باستانی ایران خویشاوندی نزدیک آنها با ترکان امروزی که اکثریت جمعیت ایران را تشکیل داده و وارثین آن تمدن ها بشمار میروند میباشد، چون هرگاه که ترکان ایران به تاریخ حقیقی خوداگاهی یابند دیگر حاکمیت مطلقه پان فارسها در ایران ممکن نخواهد شد.
در خاتمه به نکته ای خنده آور اشاره میکنم، که در این اواخر بعضی از تئوریئسن های پان فارس خود را با آن مشغول کرده اند. با وجود کنترل شدید افکار در ایران حقایق تاریخی ایران یواش یواش بر مردم ما روشن میشود و اگاهی مردم از تحریف تاریخ توسط پان فارسها بیشتر میشود و این باعث وحشت آنان شده و برای چاره جویی عده ای از پان فارسها تلاش میکنند که آن تمدن های باستانی را آریایی معرفی کنند و آمدن آریاییها به ایران را به ۷۰۰۰ سال پیش میبرند ولی این تلاش بیهوده محکوم به شکست هست چون هیچ منبع تاریخی به وجود اقوام اریایی در ایران تا اواسط قرن ۵ قبل از میلاد اشاره نکرده است و زبان همه آن اقوام باستانی التصاقی و جزو زبانهای آلتای محسوب می شود

جایگاه زبان ترکی و بررسی آن در مقایسه با سایر زبانها

$
0
0

جایگاه زبان ترکی و بررسی آن در مقایسه با سایر زبانها



کلیه اطلاعات زیراز موسسه ائی. ام. تی و آ. ام. تی که در اروپا و آمریکا واقع شده و تحت مدیریت برجسته ترین زبان شناسان اداره می شود، گرفته شده است و همه ساله گزارشهای زیادی را درباره زبانها منتشر می کنند و کلیه استانداردهای زبان شناسی از این ادارات که دولتی هستند،اعلام می شود. به اطلاعات استخراجی از این موسسات توجه کنید.
- 19% کلمات انگلیسی از زبان ترکی گرفته شده است.
- 92% کلمات فارسی از عربی و ترکی گرفته شده و مابقی بدون هیچ فرمولی تولید شده اند.
- 2% کلمات ترکی از ایتالیایی، فرانسوی و انگلیسی گرفته شده است.
- در هیچ یک از زبانهای بین المللی لغتی از زبان فارسی وجود ندارد.
- 39% کلمات ایتالیایی، 17% کلمات آلمانی و 9% کلمات فرانسوی از زبان ترکی گرفته شده است.
- 100% کلمات ترکی ریشه ی اصلی دارند.
- 100% کلمات انگلیسی، آلمانی ، فرانسوی و ترکی دارای عمق ریخت شناسی هستند.
- 83% کلمات انگلیسی ریشه اصلی دارند.
-جملات ترکی 2% ابهام جمله ای ایجاد می کنند. یعنی اگر یک خارجی زبان ترکی را از روی کتاب یاد بگیرد، پس از ورود به یک کشور ترک زبان مشکلی نخواهد داشت
- جملات انگلیسی نیم درصد و جملات فرانسوی تقریبا 1% ابهام تولید می کنند. - جملات فارسی 67% ابهام تولید می کنند. یعنی یک خارجی که فارسی را یاد گرفته، به سختی می تواند در ایران صحبت کرده و یا جملات فارسی را درک کند مگر آنکه مدت زیادی در همان جامعه مانده و به صورت تجربی یاد بگیرد که این برای یک زبان ضعف نسبتا بزرگی است.
- جملات عربی 8 تا 9% ابهام تولید می کنند.
-معکوس پذیری(ترجمه ی کامپیوتری) کلیه زبانها به جز زبانهای عربی و فارسی امکان پذیر بوده و برای عربی خطای موردی 45% و برای فارسی 100% است. یعنی زبان فارسی را نمی توان با فرمولهای زبان شناسی به زبان دیگری تبدیل کرد

تورك های ساكن ایران

$
0
0

تورك های ساكن ایران

 اگر به تهرانی ،تهی و به اصفهانی اصفی وبه كرمانی كری گفتند ما هم به اهالی

آذربایجان (ونه حتی زبانشان) آذری خواهیم گفت.نام محل زندگی لزوما نمی تواند نام زبان شما هم باشد،آنچنان كه ما در ایران زندگی
می كنیم اما نام زبان رسمی اینجا فارسی است و نه ایرانی،یا فیلیپین كه نام زبانشان تاگالوگ است.
یك نكته در مورد این كه شما گفته بودید"آذری"هستید،ما در طول تاریخ نه قوم
و نه زبانی به نام آذری داریم.در اثر برخی افكار شوونیستی، اجداد ما ترك های ساكن ایران را به قوم خیالی آذری نسبت می دهند كه در گفته این متحجران نژادپرست آذری هااصیل ترین پارسی های ایران هستند!
با ساده ترین دلایل زبان شناختی می توان این گفته را رد كرد، چطور كلمه آب تبدیل به سو شده است چه شباهتی از نظر صامت و مصوت بین آب و سو وجود دارد،در تركی از شانه تا مچ دست قول گفته می شود  وكف دست و انگشتان اَل ،چگونه این تفاوت فاحش در اصل یكی بوده است، چگونه اَل تبدیل به دست شده است.
چگونه زبان تركی كه 36 هزار فعل مستقل اصیل بدون فعل كمكی دارد زیر مجموعه ای از فارسی است كه تنها 3000 فعل اصیل دارد.
چگونه تركی كه از نظر گرامری پیوندی است و بسیار ساختارمند جزیی از زبان
تحلیلی و بی قاعده فارسی است.
این جریان آذری گویی به ترك های ایران از زمان رضا شاه آغاز شد و
امروزه نیز به دلایل فرهنگی و سیاسی برای یكپارچه سازی و شبیه سازی ما تركان با فارس ها ،قصه های غرض ورزان دوره پهلوی از سوی نژادپرستان پارسی پرست تكرار می شود.
من به شما ترك زبانان خرده نمی گیرم، كه هر چه فاجعه فرهنگی بر سر ما آمده از سوی سیاستمدارن مطلق اندیش تاریخ معاصر و كنونی ماست كه سعی در خشكاندن ریشه ترك های ساكن ایران دارند كه قدمت سكونت آنان در ایران بیش از اقوام دیگر است، "اجداد ترك های ایران سومرها هستند ".
(نقل از فاروق مورخ تركیه ای و پروفسور زهتابی كتاب تاریخ دیرین تركان ایران).
پارسی پرستان وهم اندیش با ساخت تاریخ جعلی از كوروش و داریوش و ...
(كه عدم صحت آن تاریخ را در مقاله ای ازمجله آلمانی اشپیگل تایید شده دیدیم).


همچنین رجوع شود به كتاب دوازده قرن سكوت استاد پورپیرار.
یاوه به خورد ما داده اند .
در كتاب های فارسی منتشرشده در ایران،پارسی ها صلح اندیش و با فرهنگ و تمدن متعالیوصف شده اند و ما تركان همواره خونریز و وحشی وصف شده ایم.
پادشاهان ظالم و خونخوار ی چون كوروش و داریوش و انوشیروان و ... عادل
و زكی و متمدن معرفی شده اند.

هیچ یك از پادشاهان در تاریخ نه ناجی بشر بوده اند و نه واضعان حقوق بشر كه موقعیت سیاسی و اقتدارشان علی الخصوص در دوران گذشته نه از شایستگی
كه از جنگجویی و قدرت همراه با ظلم است.
من به هیچ قوم دیگری حتی اگر نفرت داشته باشم توهین نمی كنم اما توهین بیش از این كه حضور 8 هزار ساله ما در فلات ایران به بعد ازورود مغول ها (كه آنها
هم ترك هستند ) كاهش داده می شود.
ما قصد توهین به هیچ فرهنگ و زبانی نداریم ،اما در زمان دفاع از خود و در
برابر یاوه گویان باید كه چنین گفت.

البته باید یادآورشد،فارسی از جمله زیباترین و آهنگین ترین زبان های دنیاست كه می توان گفتازبهترین زبانهای شعر دنیاست.


اما در مقابل باید بدانیم كه تركی از جمله با قاعده ترین و پرلغت ترین زبانهای دنیاستكه 700 میلیون نفر در دنیا به این زبان سخن می گویند،در حالی كه جمع فارسی زبانان دنیا به 1۰0 میلیون نفر هم نمی رسد.
ترك های ساكن در جهان:

ایران،تركیه،آذربایجان،ترك منستان،ازبكستان،قزاقستان، قرقیزستان،تاجیكستان،
مغولستان،ایالت سین كیانگ چین،روسیه،كشورهای حوزه بالكان،بلغارستان،
مصر،سوریه،عراق،افغانستان و ...

این مطلبو عینا از وبلاگ یکی از دوستان هم ایلم بیان میکنم :

$
0
0

 

این مطلبو عینا از وبلاگ یکی از دوستان هم ایلم بیان میکنم :

"سلام دوستان اینجا شیراز پایتخت فرهنگی ایران است.کدامین شیراز و کدامین پایتخت همان شیراز و همان پایتختی که یک مشت قشقایی((به قول فارس ها بی فرهنگ))آن را به این نام تبدیل نمود. همان شیرازی که اگر قشقایی نبود امروز نه شیراز بود و نه پایتخت فرهنگی و لاکن شاید جزی از انگلستان بود نمیدونم من آدم سیاسی و مورخ نیستم و لی بی عقل و خنگ هم نیستم. و این و من نمیگم شما میگید((یعنی فارس ها))استعمار پیر و اجنبی پیر کیه<؟؟بیشک میگید انگلیس؟؟ شک ندارم؟؟حالا سوال؟؟خدایی کسی هست جواب بده یا همه لالمونی گرفتند(((اجنبی ستیز ها کی ها بودند)) لابد انگلیس خودش شیراز را رها گذاشت و رفت تا امروز شود پایتخت فرهنگی ایران اگر اینجوری منم از زبان شما میگم دست مریزا مرسی استعمار پیر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!ممنونیم که هموطن های ما را با خاک یکسان نکردید.بی انصاف ما قشقایی ها هستیم که در موضع قدرت و توپ را به زمین حریف انداخته ایم . برای همین هم ناصرخان در جواب علی هیئت آنچنان به شاه و زاهدی حمله کرده و گفته بود که <آنها داخل آدم نیستندو در نهایت موضع خود را چنین اعلام کرده بود که <به یک شرط ممکن است از در صلح بیایم و آن آزادی دکتر مصدق و سایر رفقاست.وآن ملی شدن صنعت نفت هم که واقعا دکتر مصدق انسانی وارسته و ملی گرایندومایع افتخارواما آیا مصدق تنها چنیین کرد؟؟؟؟؟؟؟شاید هم دلوااری بوده که ۲سال تابستان را در گرمایی سوزان بوشهر ماند تا ا شیرازی را آباد کن که مردمانش بر ای انکه ما نمیدونیم چهارشنبه سوری چیه بهمان بخندند.یا برای اینکه بنیامین دی جی ((نمیدونم درست گفتم یانه))را نمیشناسم ما را بی فرهنگ تلقی نمایند و باید بگیم سرور ما هیچکس و یاس و نمیدونم خدا بهتر میدونه این فارس ها از بس داری تمدن و هویتند که حتی هر کداموشون میلیون ها تا اسم دارند در اینترنت یک اسم و در دروستا یک اسم و الی آخر خدا خیرتان دهد نمیدونم از کجا برات شروع کنم هم ایلی عزیز به خدا نمیدونم از چی بگم از کدامین درد....................................

از کجا برایت شروع کنم امروز حرف های پسری از قشقایی را می خوانی که دلش می خواست هنوز قشقایی ُ قشقایی بود.امانه!!!!! قشقایی کلا مرد....قشقایی مظلومی که کاملا هلاکش کردند ای کاش می توانستم همه قشقایی ها را دست جمعی یک جا ببینم و زار زار گریه کنم شاید از این حرف من خندتون بگیره آخه نمیدونم فکر کنم همین بس که بگم بعضی موقع ها با دوست های قشقایی هم اتاقی در دانشگاه که خلوتی می کنیم از ایل میگیم آخرش همه گریه میکنند آخه حق دارند.......... اما گاهی از خودم می پرسم چرا ما باید اینجوری بودیم یعنی با افتخار می بودیم و امروز از کمترین حق یعنی بهره بری از زبان مادری هم محروم خوب معلوم است. فارسی آمده ما که شیراز و اصفهان و ....ساختیم باید برای این ملت هویت هم بگذاریم یا نه مگر می شود کاری را نیمه کار ول کرد .ای خدا گیج شدم و اقعا گیجم اینه حقه ما.فقط پارسی را پاس بدارید .

بگذار یه خاطره از خودم از شیراز براتون بگم شاید تا حدودی درکم کنید.با داداشم که خیلی هم دوستش دارم و شاید از من هم پرتعصب تر و منتها کمی کم سن سال تر و کم تجربه تر هست .به باغ ارم شیراز رفتیم تا ارم شیراز را که نامش در ایران از باغ ها برتر است ببینیم.جلو در با دختر خانمی مواجه شدم از اینکه داشتم دیوار های باغ را میدیدم حواسم نبود شانه هایم به شانه های دختر مذکور برخورد کرد.اوه چشم غر ه ای رفتند که واقعا ترسیدم آخر در بین ما قشقایی ها رسم این است که به خاطر نگه داشتن حرمت زن حتی اگه کتک هم بخوری نباید چیزی بگی و من گفتم معذرت می خوام خانم .کمی آرام شد و گفت آقا پسر کجایی هستین <<<؟؟؟این را به سختی توانست بگه آخه شاید هفت هشت تا قوطی از این لب سرخ کن ها زده بود(((من باید همین جا عرض کنم که من با آرایش کردن کسی مخالف نیستم و یک چیزه شخصیه))به لباش خلاصه منم طبق معمول تا خواستم اسم قشقایی را بیارم خودم مرتب کردم و با سربلندی گفتم تورک قشقاییم؟؟؟؟؟؟؟

بدون فاصله جواب گرفتم که اهههههههههه از این قشقایی های بی فرهنگ نمیدونند رژه لب چیه

باور کنید اشکم در اومد :گفتم آره خانم من از همون هام تو برو به فرهنگت برس آفتاب فرهنگت آب کرده ریخته رو چانه زشته ات را زشت تر کرده .....غافل از اینکه همین رژه لب ها توسط هم زبا نهای ما در اروپا تو لید می شوند وخیلی مقتدرانه به اقتصادشان می اندیشند.

خلاصه اینکه هرسه با هم یعنی من و داداش و همان خانمه راه افتادیم به سمت ورودی باغ پلاکارت های ورودی باغ که یک معرفی از باغ بود این نوشته ها به چشم می خورد(((این باغ متعلق به دانشگاه شیراز است که زمانی متعلق به سران ایل بزرگ قشقایی بود)))با خوندن این جمله که باتفاق خانم مذکور خواندیم هم زورم گرفت و هم تسکین یافتم :زورم گرفت که باغی که خریداری نشده را به اسم خریده شده ثبت کرده بودند واصلا این نبود حق ما قشقایی که فقط با یک پلاکارت دادند.

تسکین یافتم از این جهت که جواب خانم مذکور را شاید همین نوشته کوتاه داده بود . از نگاهش میشد فهمید. ازم پرسید این نوشته راسته:

گفتم :آره

و حدودا یک ساعت باهم قدم زدیم و بحث کردیم و من فکر کنم خانم مذکور به طور کامل پشیمان شد واز معذرت خواهی نمود...منم بر طبق قاعده که نه رسم و رسومات که قشقایی روی هیچ کس را زمین نمی اندازد پذیرفتم.در همین بین داداش که خیلی تعصبی البته کم سن سال و کم تجربه است.پرید از آقایی که با یک کارت که بر سینه زده بود از دیگران مجزا می شد پرسید :

آقا در مورد تاریخچه این باغ میشه بیشتر بگید

((((قبل از اینکه بگم جواب داداشم را چی دادند باید یک تاسفی بخورم که در ایران اسلامی کم سن و سال بودن یعنی بی ارزشی بودن ولو اینکه از لحاض شخصیتی بزرگ باشی و همچنین زنان هم از این قضیه مستثنی نیست منتهی برای زنان فرق می کند و هرچه زن جوانتر باشد جواب بهتر وشایدم بیشتر از انتظار می گیرد.این را از خودشان بپرسید )) شاید فهمیده باشید جواب داداش کم سن وسالم را چی دادند.

خلاصه ادمه را دیگه حوصلم نمیشه بنویسم ولی تا همین جاش خیلی چیزا را سعی کردم که بگم امیدوارم توانسته باشم.تا بعدبای "......

 

آری دوستان همشهری ما ترک قشقایی است اما قشقایی شهر ندارد!!!!...

$
0
0
سالها گذشت و خوانین قشقایی هم یا در تبعید بودند یا در حال جنگ با حکومت مرکزی و عملاً ایل سر و سامانی نداشت. شهر و شهر نشینی گسترش پیدا می کرد و قشقاییها هم به ناچار یا به زندگی ایلی خود ادامه می دادند و یا در روستایی یا شهری آرام آرام سکنی می گزیدند. یکجانشین های قشقایی هم با معضلات عدیده ای مواجه بودند: بیکاری، فاصله فرهنگی زیاد با یکجانشینان و حاشیه نشینی و ...
نتیجه این سکونت اجباری هم انجام کارهای دسته دوم و یدی توسط قشقاییها بود. چرا؟ چون نه سوادی داشتند و نه مدرکی که بخواهند از قبل آن درآمدی کسب کنند و نه ملکی و زمینی. آری براداران مشکل عمده و اصلی ما قشقایی ها نداشتن یک شهر یا محل زندگی قومی است تا بتوانیم در آن با همنوعان و هم نژادهایمان مشغول به کار و زندگی شویم.
همیشه یک سوال ذهنم را مشغول میکرده :"چرا وقتی میگویند فلانی آباده ای هست یا شیرازی یا فسایی یا .. بنابراین از همشهری های خود حمایت و  با ایشان همکاری می کند ...ما هم که ساکن همین شهرها هستیم پس چرا نه همشهری انها تلقی می شویم نه حمایت میشویم ؟؟؟؟؟؟ چون ما ترک قشقایی هستیم و در چشم آنان گروهی حاشیه نشین و بیگانه هستیم... مؤید سخن بنده هم اینست که وقتی در اداره ای یا ارگانی... با یک ترک قشقایی روبرو میشویم واقغا سعی می کنیم به همدیگر کمک کنیم... آری دوستان همشهری ما ترک قشقایی است اما قشقایی شهر ندارد!!!!...

طرح به رسمیت شناخته شدن استفاده از زبان مادری در سیستم قضائی ترکیه

$
0
0

طرح به رسمیت شناخته شدن استفاده از زبان مادریدر سیستم قضائی ترکیه 2 روز پیش در مجلس ملی ترکیه به رای گیری گذاشته شده و به قانون تبدیل گشت، از این پس هر شهروند ترکیه فارغ از هویت و زبان رسمی ترکیه که به تسلط دارد می تواند به زبان مادری و یا هر زبان دیگری که می تواند خود را ایفا کند از خود دفاع کند.اولین تجربه استفاده از زبان مادری امروز در مورد پرونده ای که با نام ک.ج.ک یا سازمان تروریستی حزب اتحادیه جوامع کردستان مشهور می باشد تحقق یافته و به قولی اولین میوه استفاده از زبان مادری در شهر دیاربکیر ترکیه چیده شد.امروز در دادگاه پرونده ک.ج.ک افاده های متهمین به زبان کردی گرفته شده و توسط وکیل مدافع متهم به زبان ترکی ترجمه گشت. رسمیت یافتن استفاده از زبان مادری در سیستم قضائی ترکیه با استقبال گروههای ائتنیکی ترکیه مواجه شده و صاحبین تفکر هر یک از ائتنیک ها قانون استفاده از زبان مادری رادر سیستم قضائی ترکیه قدمی در جهت تحقق حقوق برابری شهروندی در ترکیه معرفی نمودند. گشایش کانال 24 ساعته trt6 به زبان کردی، ایجاد اینتستوی زبان کردی در دانشگاه ها، جایگیری دروس زبان مادری به صورت انتخابی در سیستم آموزشی و تحصیلی، رسمیت استفاده از زبان مادری در سیستم قضائی و صدها رفرم دیگر از قدم ها دولت ترکیه برای فراهم نمودن تعریف مدرنی از شهروندی فارغ از هویت ائتنیکی، زبان مادری، دین – مذهب و .. تمامی شهروندان ترکیه می باشد. متاسفانه در ایران ملت ترک به علت کتمان رسمی هویت و زبان ترکی از سوی دولت ایران به عنوان شهروند درجه دوم که هیچ بیگانه تلقی می گردد، فراموش نکرده ایم که بخش نامه های سازمان های دولتی در رابطه با کاربرد زبان ترکی را که دقیقاً لفظ بیگانه بکار برده می شود گوئی ترکان شهروند ایران نبوده و جزء تعریف ایرانی نمی گنجند. تداوم عدم رسمیت زبان ترکی و هویت ملت ترک در ایران بدون تردید موضوع ملت های محکوم و مستعمره را به سرانجام خطرناکی از جمله تجزیه این جغرافیا و یا جنگ های ائتنیکی سوق خواهد داد، و ملت حاکم فارس زبان و طیف های سیاسی و .. فارس زبان در این امر مسئول اند. در نزدیک مرزهای ایران سخن از به رسمیت شناخته شدن هویت های ائتنیکی، زبان مادری و ... ملت های مغلوب هست در ایران تداوم مستمعرگی و سیاست های آسیمیلاسیون زبانی – فرهنگی با بازار سیستم آموزشی و تحصیلی غیرقابل قبول می باشد. می باید در ایران نیز زبان ترکی زبان رسمی و سراسری اعلام گردیده و هر کودک ترک زبان نیز به آموزش زبان مادریاز سطح آمادگی تا دکترای پی اچ دی مشغول باشد در عین حال کودکان فارس زبان نیز در کنار زبان مادری ملزم به آموزش اجباری زبان ترکی باشند تا توازن برقرار گردیده و هیچ ائتنیکی ارجحیتی بر دیگر گروههای ائتنیکی نداشته باشد. یادآوری: سازمان تروریستی اتحادیه جوامع کردستان که شاخه داخل شهری حزب کارگران کردستان می باشد در نظر دارد ساختار دولتی مشابه با دولت ترکیه را برای هر چهار بخش کردنشین به اجرا بگذارد رئیس اتحادیه جوامع کردستان مراد قاراایلان می باشد و بر اساس تفکرات عبدالله اوجالان پایه ریزی شده است.

3منبع:urmiyenews.com


Article 2

torksin

$
0
0

معمای سفره­ی تحویل سال(هفت سین)- ناصر منظوری
متن کامل فارسی موجود است
Farscanı bilməyənlər üçün məqalənin özəti
Fars milləti Bayram süfrəsini "Həft sin" deyə adlandırar. Bu isə dilimizdə yeddi S hərfi deməkdi. Bu əsasda Fars milləti S hərfi... ilə başlayan yeddi çeşidli şeyləri bayram süfrəsinə düzürlər. Məqalənin yazarı sayın Nasir Mənzuriyə görə, bu söz heç bir mifik anlam daşımamaqda və S hərfi ilə başlayan şeyləri süfrəyə düzmək olduqca mənasız bir iş sayılır. Yazar həmin sözün hardan qaynaqlandığını axtardıqda, belə bir qənaətə gəlmişdir ki, Farscada Həft sin" sözü, türkcə "yeddisin" sözündən naşılıqca çeviridir". Belə olduqda "Həft" sözünə yapışan "Sin" sözü türkcədəki Yeddi sözünə əklənən "Sin"dir və "S" hərfi ilə ilgisizdi. Bu isə əslində Türklər inancında "Bərəkətlərdən yeddisin süfrəyə qoymaq"la bağlıdı. Bu yeddi bərəkət isə bunlardan ibarətdir :
1-Göy bərəkəti və aydınlıq: Ayna və Quran kitabı süfrəyə düzülür
2-Su bərəkəti : Bayram balığı simgə olaraq süfrəyə gətirilir
3-Yer bərəkəti : Buğda və qovurğalar
4-Heyvan bərəkəti : Boyanmış yumurta
5- Ağac bərəkəti : Alma, İdə, və digər meyvələr
6-Al-ver bərəkəti : Dəmir pullar, Sikkə
7- göyərti bərəkəti :Simgə olaraq səməni

آنچه که امروزه از طریق تفسیرهای غیرمعتبر از لحاظ تاریخی، مردم شناسی، فولکلورشناسی و اسطوره ­شناسی به عنوان هفت­ سین در جامعه معروف شده و در سر سفره­ تحویل سال گذاشته می­شود نیز مطلبی است که بعدا مورد بحث قرار خواهد گرفت. با این تفاوت که در اینجا بیشتر بحث واژگانی و زبانی خواهد شد ولی در آنجا از دیدگاه تفکر اسطوره­ ای.

در بحث از اصطلاح "هفت سین" لازم است که پسوند "-سین"در ترکی توضیح داده شود.
همانگونه که همه­ زبانشناسان می­دانند در پاره­ ای از زبان­ها از جمله زبان لاتین، زبان یونانی، زبان روسی، زبان ترکی . . . اسم و صفت صرف می­شود که به declension موسوم است.

در ترکی، هنگامی که اسم یا صفت در وضعیت "رائی" (accusative) باشد _در صورتی که به مصوّت ختم شود_ پسوند "سین"خواهد گرفت، مثل: "آتاسین گؤردوم!" (پدرش را دیدم!) چون واژه­ "آتا" (پدر) به مصوّت ختم می­شود پس در وضعیت "رائی"پسوند "ـ سین" گرفته است. از این رو است که این نمونه از واژه­ ها که در پی می­ آید نیز در همان وضعیت پسوند "ـ سین" خواهند گرفت: آتا، دده، باجی، اوجا، کؤلگه (سایه). . . به این صورت: آتاسین، دده­سین، باجی­سین، اوجاسین، کؤلگه­سین. . .

در مورد عددها نیز همینگونه است. عددهای ایکی (2)، آلتی (6، می­شوند در وضعیت "رایی"پسوند "ـ سین" خواهد گرفت، مثل: ایکی­سین _2سین (2ـتایش را)، آلتی­سین _6سین (6ـتایش را)،یئددی­سین _7سین (7ـتایش را)، اون­ایکی­سین _12ـسین (12ـتایش را)، ییرمی­سین _20ـسین (20ـتایش را)، اللی­سین _50ـسین (50 ـتایش را). . .


معمای سفره­ی تحویل سال
آنگونه که پاره­ ای به اسم متخصص تلاش می­کنند تا تفسیر و توجیه کنند واقعا هم این امر تبدیل به یک چیستان ­شده. حال آنکه مسأله بسیار بسیار ساده است.

به هنگام تحویل سال از تمامی برکت­های زندگی نمونه­ ای را در سفره­ تحویل سال می­گذارند تا این برکت­ ها از سال کهنه به سال نو منتقل شود و به این ترتیب جریان زندگی ادامه یابد.

این برکت­ها عبارتند از:
1. گؤی برکتی و آیدین­لیق (برکت آسمان و روشنایی)
2. سو برکتی (برکت آب)
3. یئر برکتی (برکت زمین)
4. حئیوان برکتی (برکت حیوانی)
5. آغاج برکتی (برکت درخت)
6. آلـوئر برکتی (برکت داد و ستد)
7. گؤیه­رمک برکتی (برکت رویش _از سال کهنه به سال نو)

همانطور که ملاحظه می­شود از "گؤی" (آسمان) شروع شده و به "گؤیه­رمک" (روییدن) (گؤی [آسمان]، ار [دارای حرکت]، مک [علامت مصدر] _به سوی آسمان حرکت کردن) ختم می­گردد!

1. "قرآن"و "آینا" (آینه) به عنوان برکت آسمانی و روشنایی (که آن هم از آسمان است). واژه­های "آینا"و "آیدینلیق"با "آی" (ماه) مرتبطند و نام دیگر آینه یعنی "گوٍزگو"با مجموعه­ واژگانی "گوٍن" (خورشید) مرتبط است.
(قبل از اسباب­کشی به­ خانه­ ی جدید نیز اول قرآن و آینه برده می­شود.)

2. سو (آب). به عنوان برکت آب. علاوه بر خود آب در جایی که ماهی هست با گذاشتن ماهی (قرمز که رنگ مبارک است) به عنوان برکت آب. حالا هم که خوردن ماهی در شب عید همه­ گیر شده (بهره­مندی از برکت آب!)
3. قوْوورغا (گندم و عدسِ برشته _قرمزگون به نشانه­ی مبارکی و رد نحوست زمستان) به عنوان برکت خاک و زمین، در جاهایی نیز سمنو.
4. بویانمیش یومورتا (تخم مرغ رنگ شده با پوست پیاز _رنگ قرمز, رنگ مبارک_ به نشانه­ ی رد نحوست زمستان) به عنوان برکت حیوانی.
5. آلما، ایـیْده. . . (سیب، سنجد. . . به رنگ قرمز _رنگ مبارک_ و به نشانه­ ی رد نحوست زمستان) ("آلما"داستان خود را نیز دارد که بحث شده) به عنوان برکت سردرختی.
6. سیککه (سکّه) به عنوان برکت داد و ستد.
7. گؤیه­رتی (روییدنی). سبزی رویانده شده به عنوان سمبل انتقال زایش و رویش از سال کهنه به سال نو.

اکنون ببینیم با این هفت مورد چکار می­کنند.درآغاز سال باید تک-تک افراد از همه­ این موارد استفاده کنند تا برکت به وجودشان منتقل گردد.

1. قرآن را می­خوانند و در آینه نگاه می­کنند.
2. قبل از تحویل سال دسته­ جمعی سوره­ "یاسین"را می­خواندند و به سوی آب فوت می­کردند. بعد از تحویل سال از آن آب می نوشیدند. در ضمن، خوردن ماهی در شب عید خود بهره­ مندی از برکت آب است که البته در قدیم همه جا امکان­پذیر نبود.
(توضیح: این کار به صورت جمعی در ساعتی قبل از تحویل سال، در خانه و یا محلی که برای تحویل جمع می­شدند صورت می گرفت.)
3. گندم، عدس و . . . را برشته می­کنند و پس از تحویل سال می­خورند. در جاهایی که سمنو رسم باشد نیز باخوردن از سمنو، در واقع، برکت خاک را به وجود خود منتقل می­کنند.
4. با قراردادن تخم مرغ پخته در سفره و خوردن آن پس از تحویل سال در واقع از برکت حیوانی بهره­ مند شده برکت آن را به خود منتقل می­سازند.
5. قراردادن میوه­ هایی از قبیل سیب و سنجد و. . . (آن­هایی که تا آن زمان شادابی خود را حفظ می­کنند.) با خوردن آن­ها در واقع از برکت درخت بهره­ مند می­شوند.
6. با قراردادن سکّه در سفره و سپس حفظ آن در طول سال (شاید هم در جیب) در واقع برکت داد و ستد را به خود منتقل می­کنند.
7. رویاندن و سبز کردن سبزه، گذاشتن آن در سفره و در نهایت انداختن آن به صحرا سمبلی است از انتقال و استمرار رویش از سال کهنه به سال جدید.


برکت­لردن یئددی­سین قویماق!
(از برکت­ها هفتایش را گذاشتن!)

به این ترتیب برکت از سال کهنه به سال نو منتقل شده و در نتیجه تداوم می­یابد. و این یک تفکر اسطوره ­ای است که ضمنا منطق عینی، واقعی و رئالیستی خود را نیز در خود دارد. من یکی که منطق "سرکه"و "سماق"و. . . را نفهمیدم _که چیزی جز سر از تفکر خرافه­ ای در آوردن چیز دیگری نیست، آن هم به کمک برخی از اساتید دانشگاه.

حال، ببینیم، اگر کسانی این همه برکت را نداشتند چکار می­کردند.
به شکرانه­ این تداوم، از هر خانه­ ای بشقابی از این برکت­های داشته خود را می­آوردند. درجایی آن­ها را روی­ هم می­ریختند و قاطی می­کردند. پس از آن، هرکسی یک بشقاب از آن مخلوط برمی­داشت و به خانه ­ی خود می­برد.
به این سهمی که هرکس بر می­داشت و به خانه خود می­برد "جمع پایی" (سهم از جمع) گفته می­شد و برکت آن بسیار حرمت داشت. به گونه­ ای که اگر آن موقع کسی از اعضای خانواده در خانه حضور نمی­داشت (از قبیل غربت رفتن، در سربازی بودن) سهم او را از آن"جمع پایی" نگه می­داشتند.
با این عمل زیبا نه تنها کسانی که "ندار"بودند نیز سهمی می­بردند تا تمامی برکت­ها را به سال نو منتقل کنند بلکه برکت جمعی نیز ارج نهاده می­شد. مردم نیز, ضمن حفظ عزت نفس، احساس یگانگی می­کردند.
این سفره با این نمادهای مادی و معنوی به همراه انسان­هایی که دور آن می­ نشستند واقعی­تر از آن می­زیستند که به خرافات آلوده باشند _حداقل اینکه خرافه­ ی جمعی وجود نداشت. آرزوی آن­ها نیز در دعای تحویلشان متبلور بود: "یا مقلّب القلوب. . . حوِّل حالنا الی احسن الحال!"

برکت­لردن یئددی­سین قویماق!
(از برکت­ها هفتایش را گذاشتن!)
"دیل دوزون دئیه­ر!" (راست و درستش را زبان می­گوید) "دیل دوٍز دئیه­ر!" (حرف راست را زبان می­زند!)
این­ها گفته­ های مردم عادی است. زمانی که کسی حرفی را می­زند ولی ناخواسته در زبانش کلمه­ی دیگری جاری می­شود شنونده گفته های بالا را می­گوید. یعنی: "درستش آنی است که ناخواسته از زبانت پرید."
در تحقیقات نیز راست و درستش را خود زبان در خود نهفته دارد و مدرک اصلی اینجاست، نه تفسیرهای غیر علمی.

یازار:ناصر منظوری

 

the tork

$
0
0
نظرات دانشمندان و سياست مداران درباره ترك ها
تاريخ در مورد ترك ها چيز زيادي نمي داند. اينحقيقتي است كه خيلي از متفكران بدان اذعان دارند. ترك ها جزء معدود ملل تاريخ سازبوده و امپراطوري هاي متعددي را نابود و در مقابل خود امپراطوري هاي بزرگي را پايهگذاشته اند. مهاجرت ها و لشكركشي هاي آنها به حدي وسيع بوده است كه تغييرات زباني،ژنتيكي و فرهنگي گسترده اي را در قسمت اعظم دنيا(آسيا و اروپا كه در واقع كليتتمدنهاي تاريخ گذشته را در بر مي گرفته اند) ايجاد نموده است. با اين وجود تاريخ بهاندازه وزن و اثرگذاري ترك ها، به اين ملت نپرداخته و در واقع سكوت اختيار نمودهاست. با اين حال بعضي از بزرگان علم و سياست نظرات جالبي در خصوص ترك ها ابراز نموده اند كه جايگاه واقعي اين ملت را نشان مي دهد. بعضي از اين نظرات در ذيل ارائهشده است. لازم به ذكر است كه به نظر حقير اين اشارات دليل بر برتري ترك ها بر ديگرملت ها نبوده و فقط نشان مي دهد كه ترك ها نيز همانند ساير ملت ها نقاط قوت بسياريدارند. واساسا هيچ ملت و قومي از ملت و قوم ديگر برتر نيست.

1- Albert Sorel (مورخ فرانسوي)

در دنيا دو مجهول وجود دارد. يكي قطب ها و ديگري ترك ها.

2- Lord Byron (شاعر انگليسي)

دست ترك به همان نسبت كه با قساوت شمشير را به كار مي برد، به همان نسبت هم استادانه زخمها را التيام مي بخشد.

۳- Comenius (فيلسوف چك)

ترك ها ملت قهرماني هستند كه هيچ وقت به دوستان خود زياني نمي رسانند. ترك دستي كه فشرده است را ول نكرده، قول خود را فراموش نكرده و در روزهاي سخت دوستان خويش را تنها نمي گذارد. دست دوستي دادن به چنين ملتي باعث مي شود تا از پس هر سختي در دنيا برآييد.

4- Edmondo De AMICIS (شاعر و رمان نويس ايتاليايي)

صفات انساني ترك ها غير قابل انكار مي باشد. از جمله اين صفات قدرداني ترك ها در برابر حتي يك كار عادي و پيش پا افتاده است. مهمان نوازي، حيوان دوستي و احترام به درگذشتگان از ديگر صفات مثبت ترك ها مي باشد.

5- Gelland (فيلسوف فرانسوي)

يادگيري زبان تركي براي من سعادتي محسوب مي گردد. چرا كه براي ارتباط واقعي با يك ترك بايستي به زبان تركي مسلط باشي. مترجم همانند پرده اي است كه نور را مي پوشاند.

6- HAMMER (مورخ آلماني)

تاريخ از ترك ها چيزهاي زيادي ياد گرفته است. آثار زيادي از ترك ها به جاي مانده است كه هر كدام زينت مدنيت انساني محسوب مي گردند.

7- Charnayev (فرمانده روس)

ترك ها علاوه بر جسارت بيكران خود صاحب نبوغ اراده شكني مي باشند. ترك ها با اين نبوغ فتوحات خود را انجام داده، مدنيت ها تشكيل داده و به تاريخ بشريت خدمت نموده اند. در اصل بدون چنين نبوغي حكمراني بر نصف اروپا براي قرن ها امكانپذير نبود.

8- Helmuth Karl Bernhard von Moltke (ژنرال پروس- آلمان)

ترك ها نمونه بارز يك ملت جنگجو مي باشند. ترك ها چنان با سلاح آشنا هستند كه يك كشاورز با داس و يك كاتب با قلم. ترك ها چنان مي نشينند كه انگار بر روي اسب هستند و چنان قدم بر مي دارند كه انگار در حال شناسايي دشمن هستند.

9- Mulman (فرمانده آلماني)

هيچ سربازي مثل سرباز ترك با خنده از مرگ استقبال نمي كند. كافيست فرماندهي لايق داشته باشند تا دنيا را تسخير كنند.

10- Kayzerling (فيلسوف آلماني)

ترك ها بي ترديد اربابان واقعي تاريخ اروپا و اسيا بوده اند.

11- Donaldson

ترك ها 2000 سال است كه سرباز حرفه اي مي باشند. شغل واقعي ترك ها سربازي مي باشد. شغل اصلي تمامي ترك ها سربازي مي باشد. از هر ارتشي در دنيا بپرسد جواب خواهند داد كه مقاومت در برابر ترك ها به هيچ عنوان كار ساده اي نيست.

12- Mary Wortley Montagu (نويسنده و همسر سفير بريتانيا در دربار عثماني)

بهترين ارايش زنان ترك، ترك بودنشان مي باشد. زنان ترك با جواهرات زيبا نشده بلكه جواهرات را زيباتر نشان مي دهند چرا كه هر زن ترك خود يك جواهر بسيار زيبا مي باشد.

13- M. Montecuccoli (فرمانده اطريشي)

ترك ها شجاعانه مردن را به خوبي ياد گرفته اند و من نيز آنقدر تجربه دارم كه بدانم كه چنين ملتي تسليم را هرگز بر نمي تابد. من مي توانم لشكرهاي بيشماري را تشكيل داده و به جبهه ها ببرم ولي در برابر ترك ها ناتوان مي مانم. ترك ها با تاسي و افتخار به نياكان خود شكست ناپذير مي گردند. براي شكست دادن ترك ها بايستي ابتدا تاريخ آنها را شكست دهيم.

14- Napoleon Bonaparte (بزرگترین فرمانده نظامی تاریخ)

عظمت انسان ها از دو عامل نشات مي گيرد: جسارت مردان و نجابت زنان. در كنار اين دو عامل عنصر ديگري است كه انسان را به عظمت واقعي مي رساند و آن عشق به وطن و عدم ترديد در فدا نمودن جان در راه وطن مي باشد. ترك ها داراي تمامي اين عناصر بوده و به همين دليل است كه شما مي توانيد يك ترك را بكشيد ولي هرگز نمي توانيد وي را شكست دهيد.

15- Pierre Loti (نويسنده فرانسوي)

يك ترك هيچ نوع رفتار تصنعي نداشته و اصالت ذاتي دارد. اين هديه اي است ذاتي كه طبيعت به ترك ها داده است.

16- Tasso (شاعر ايتاليايي)

از تركان مي گويم. از آنها كه هنگام هجوم به دشمن به گردباد مي مانند و به دريا و رعد. از آنان كه در برابر دوست و دربرابر دشمن بي سلاح به نسيم مي مانند و بركه اي زلال. تبديل اين بركه به دريا و نسيم به گردباد، نيست كار انسان عاقل.

17- THIERS (روزنامه نگار، مورخ و سياستمدار فرانسوي)

حتي اگر دولت تركي در تاريخ وجود نداشت بايد ايجاد مي گرديد.

18- William Martin (نويسنده انگليسي)

بي ترديد ترك ها بهترين ملت ها براي دوستي مي باشند. اگر مي خواهيد طعم واقعي مهمان نوازي را حس كنيد به روستاهاي اصيل ترك كه هنوز تحت تاثير بيگانگان قرار نگرفتند برويد.

19- Decamps (نقاش فرانسوي)

با قلم مي توان چهره زيباي ترك، اندام قدرتمند او، لباس پرزرق و برقش، رفتار ظريف او، خنده پر وقارش و نيز غرش همچون شير وي را ترسيم نمود.ولي ترسيم اصالت يك ترك غير ممكن مي باشد. اين اصالت مانند نور ماه قابل ديدن است ولي قابل ترسيم نيست.

20- Max Muller (زبانشناس الماني)

با دقت در زبان تركي مي توان فهميد كه اين محصول نبوغ بشر، معجزه اي بس بزرگ مي باشد.

منتخبین شورای شهر ایل قشقایی

$
0
0

منتخبین شورای شهر ایل قشقایی 

شهر شیراز

۱. دکتر علی جمشیدی (دکتری مدیریت)

۲. مهندس افشین زاهدی (کارشناس ارشد نیروگاه اتمی )

۳. دکتر ساسان قرمزی( دکتری مدیریت)

۴.کهیار شریفی زاده (کارشناس ارشد کسب و کار)

 

 

 

فارسی را پاس بداریم تورکی را ترک کنیم

$
0
0

فارسی را پاس بداریم تورکی را ترک کنیم

1.فارسی را بعنوان33مین گویش عربی(گویش:لهجه),پاس بداریم ترکی را بعنوان سومین زبان زنده و توانمند دنیا ترک کنیم.
2.پارسی را با 60 میلیون متکلم پاس بداریم ،ترکی را با 500میلیون متکلم ترک کنیم!!!! آیا این انصاف هست؟
3.پارسی را با 2500سال قدمت پاس بداریم ،ترکی را با 7200سال قدمت ترک بکنیم.
4. پارسی را با4000واژه اصیل پاس بداریم اما تورکی را با
۱۰۰.۰۰۰واژه اصیل ترک بکنیم.
5.پارسی را با 60تا70فعل اصلی پاس بداریم ،تورکی را با3500فعل اصلی ترک بکنیم.
6.پارسی را با 350فعل غیر اصلی پاس بداریم ، تورکی را با
۲۴.۰۰۰فعل غیر اصلیترک بکنیم.
7.پارسی را با 11زمان فعلی پاس بداریم، تورکی را با 46 زمان فعلی ترک بکنیم.
8.پارسی را که 7%از کلماتش ریشه دارند پاس بداریم، تورکی را که 100%ازکلماتش ریشه دارند را ترک بکنیم
9.پارسی را بعنوان زبان اقلیت مردم ایران پاس بداریم، تورکی را بعنوان زبان اکثریتمردم ایران ترک بکنبم
10.پارسی را با 6 آوا پاس بداریم ، تورکی را با 9 آوا((کاملترین آوای خلقت))ترک بکنیم
11. پارسی را بعنوان زبان محلی پاس بداریم ، تورکی را بعنوان زبان بین المللی ترکبکنیم.
12. پارسی را بعنوان گلچینی از زبانهای دیگر پاس بداریم ، تورکی را بعنوانشاهکارزبان و ادبیات بشری ترک بکنیم.
13. پارسی را بخاطر عدم کارائی کامپیوتری پاس بداریم، تورکی را بعنوان استانداردپایه فونتیکی ویندوز ترک بکنیم.
۱۴ .بارسی را برای زبان شعر باس بداریم ترکی را بعنوان زبان ارسال دیتاهای رادارهای جهان ترک بداریم
15. پارسی زبان معدودی افغانی و تاجیکی راپاس بداریم، تورکی زبان استاندارد یونسکو در اروپا و آمریکا را ترک بکنیم.
16. پارسی را با
۹۷.۰۰۰عنوان کتاب در دنیا پاس بداریم، تورکی را با۴۵۰.۰۰۰عنوانکتاب در دنیا ترک بکنیم.
17. پارسی را که هرگز خط نگارش نداشته پاس بداریم، تورکی صاحب اولین، دومین و سومین خط بشری را ترک بکنیم.
18. پارسی را با 3 درجه صفت پاس بداریم ، تورکی را با5 درجه صفت ترک بکنیم.
19. پارسی با شاهنامه ای ملحمه سرا پاس بداریم، تورکی را با دَ دَ ه قورقودِ حماسه سرا ترک بکنیم.
20. پارسی عاری از قوانین آوایی را پاس بداریم، تورکی با قوانین ملود یک بین اصوات و حروف را ترکبکنیم!
...و و و .......!!!!!!!!!!

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}

افسانه مانقورد

$
0
0
افسانه مانقورد :
روز و روزگاری در صحرای "ساری اؤزیه"آسیای مركزی اقوام مختلف زندگی می‌كردند . یكی ازاین اقوام قوم ترك نایمان بود. نایمان‌ها دشمنانی به نام "ژوان ژوان"ها داشتند. ژوان ژوان‌ها مبتكر مانقورد گردانیدن اسرای خود بودند . آنها اسیران جوان قبیله نایمان را گرفته و طی شكنجه‌های سخت و طاقت‌فرسا حافظ تاریخی آنان را مختل كرده و از آنها فردی بی بند و بار نسبت به قوم و قبیله خود می‌ساختند .
مان قوردها طوری تربیت می‌شدند كه تنها دستورات ارباب خود را مثل روبوت، و آدم آهنی‌ها بكار می‌بستند اگر ارباب مان قورد می‌گفت پدر و مادرت را بكش در چشم بهمزنی بدون هیچگونه ترحمی آنان را به قتل می‌رساندند .
افسانه می‌گوید: درمنطقه ساری اؤزیه چاههای زیادی وجود داشت و همه جا سرسبز و خرم بود ولی ناگهان قحطی بزرگی اتفاق افتاد و اقوام ساكن در آن صحرا به جاهای دیگر كوچ كردند. قوم ژوان ژوان‌ها نیز كه مبتكر شستشوی مغزی جوانان بودند مجبور به كوچ گردیده بسوی رود ادیل (اتیل)- كه همان ولگا باشد- رفتند. آنها چون به لعنت و نفرین الهی به جزای مان قورد كردن جوانان دچار شده بودند موقع گذر از روی آبهای یخ بسته ولگا همگی از كوچك و بزرگ و انسان و حیوان با شكسته شدن یخها به عمق آبها مثل فرعون- فرورفته و از روی زمین محو و نابود شده به جزای خود می‌رسند .
افسانه در مورد چگونگی مان قورد سازی ژوان ژوان‌ها می‌گوید : ژوان ژوان‌ها وقتی كسانی را اسیر می‌گرفتند آنها را به صحرا برده موهای سرشان را از ته می تراشیدند، بعد شتری را سر بریده و از پوست گردن شتر كه از سفت‌‌ترین قسمت پوست شتر است قطعاتی را جدا كرده و بلافاصله به سر اسیر ‌چسبانیده، آنرا محكم می‌بستند. بعد ازاین كار دستبند و پای‌بند اسیران را محكم كرده آنها را در زیر آفتاب سوزان رها می‌كردند .
بعداز مدتی موی سر آنها رشد كرده و چون جایی برای رشد خود نمی‌یافتند برگشته بتدریج داخل مغز اسیر می‌شدند. دراین موقع بیشتر جوانان تاب تحمل این غذاب را نیاورده فوت می‌كردند ولی آنهایی كه می‌ماندند دراثر برخورد موها با سلولهای حافظه تمام خاطرات گذشته خود را از دست داده و تنها مهارت‌ های آنان درتیراندازی می‌ماند. آنها به دستور ارباب خود هر كس را كه دستور می‌داد، بلافاصله تیرباران می‌كردند. چون از بین ده اسیر یك اسیر مان قورد شده و بقیه می‌مردند، لذا ارزش یك مان قورد ده برابر یك غلام بود و اگر كسی مان قورد كسی را می‌كشت مجبور به پرداخت جریمه سنگین می‌شد .
افسانه می‌گوید: روزی پسر جوانی بنام "ژول آمان" (ژول = یول) فرزند پیرزنی بنام "نایمان آنا "برای گرفتن انتقام خون پدر خود از ژوان ژوان‌ها كه درجنگ با آنان كشته شده بود به اتفاق سایر جوانان قبیله نایمان به ژوان ژوان‌ها حمله كرده و بعد از جنگی قهرمانانه اسیر می‌شود. ژوان ژوان‌ها او را مان قورد كرده و به چوپانی گله‌های خود می‌گمارند. "نایمان آنا"برای نجات پسرش به منطقه ژوان ژوان‌ها رفته و پسر خود را می‌بیند كه چوپان گله شده است. مادر به فرزند نزدیك شده و اسمش را می‌پرسد. پسر جواب می‌دهد كه نامش مان قورد است. مادر در میان حسرت و ناامیدی از پدر و مادر و ایل و تبارش می‌پرسد. پسر جوان تنها یك جواب دارد آنهم : من مان قورد هستم. مادر سعی می‌كند حافظه‌ی پسر جوانش را به كار بیاندازد. "چنگیز ایتماتف" - نویسنده معروف قرقیزی - در همان رمان "روزی به درازی قرن"بقیه ماجرا را چنین به رشته قلم می‌كشد كه مادر خطاب به پسرش می‌گوید: "اسم تو ژول آمان است می‌شنوی؟ تو ژول آمان هستی. اسم پدرت هم دونن بای(Donan bay) است پدرت یادت نیست؟! آخر او در زمان كودكیت به تو تیراندازی یاد می‌داد. من هم مادر تو هستم، تو پسر من هستی، تو از قبیله نایمان هستی متوجه شدی؟ تو نایمان هستی .
او (مان قورد) با بی‌اعتنایی كامل به سخنان مادرش گوش می‌داد. گویی اصلا این حرفها ربطی به او ندارد .
نایمان آنا باز دوباره تلاش كرد كه حافظه پسرش را بكار بیاندازد لذا با التماس گفت اسمت را بیاد بیاور . . . ببین اسمت چیست مگر نمی‌دانی كه پدرت دونن بای است؟ اسم تو مان قورد نیست ژول آمان است. برای این اسمت را ژول آمان گذاشته‌ایم كه تو در زمان كوچ بزرگ نایمان‌ها بدنیا آمدی. وقتی تو بدنیا آمدی ما سه روز تمام كوچ خود را متوقف كردیم.
“نایمان آنا” برای اینكه احساسات پسرش را تحریك كند و او را به یاد كودكی خود بیاندازد برایش ترانه و لالایی و بایاتی می‌خواند ولی هیچ تاثیری در پسر جوان نمی‌كند . در این موقع ارباب ژول آمان پیدا شده و نایمان آنا از ترس او پنهان می‌شود. ارباب ژول آمان از او می‌پرسد آن پیرزن به تو چی می‌گفت؟ ژول آمان می‌گوید: او به من گفت كه من مادرت هستم . ارباب ژول آمان می‌گوید: تو مادر نداری تو اصلا هیچ كس را نداری فهمیدی، وقتی آن پیرزن دوباره پیشت آمد او را با تیر بزن و بكش. او بعد از دادن "حكم تیر"به دنبال كار خود می‌رود. نایمان آنا وقتی می‌بیند او رفت از مخفیگاه خویش خارج شده می‌خواهد كه دوباره حافظه تاریخی و قومی و خانوادگی پسر جوان را بكار بیاندازد. لذابه او نزدیك می‌شود. اما ژول امان با دیدن نایمان آنا بدون هیچ ترحمی دراطاعت كوركورانه از دستورات اربابش قلب مادرش را نشانه گرفته و او را از پشت شتری كه سوارش شده بود سرنگون می‌سازد. قبل از اینكه پیكر بی‌جان نایمان آنا به زمین بیفتد روسری او به شكل پرنده‌ای درآمده و پرواز می‌كند. گویی این پرنده روح نایمان آنا را در جسم خود دارد. ازآن زمان پرنده‌ای در صحرای ساری اؤ‍زیه پیدا شده و به مسافرین نزدیك گردیده و دایماً تكرار می كند:
"به یاد بیآور از چه قبیله‌ای هستی، اسمت چیست؟ اسم پدرت دونن بای است، دونن بای، دونن بای . . ."
پیكر بی‌جان نایمان آنا در محلی كه بعدها بنام او به قبرستان "آنا بیت" معروف گردیده به خاك سپرده می‌شود. پسر مان قورد او حتی برای گرامی‌داشت خاطره مادر بر سر قبر او نیز حاضر نمی‌شود چراكه او خود را بی ‌پدر و مادر و بی‌اصل و نسب می‌دانست.
مانقورت در حقیقت به عنوان صفت جانشین موصوف به كسانی كه فاقد شعور ملی بوده و بطور كامل ازخود بیگانه گردیده اند اطلاق می شود. مانقورت كسی است كه نسبت به ایل و تبار و قوم خویش بیگانه شده و هیچ وابستگی فرهنگی به قوم خود احساس نمی كند. او به راحتی زبان مادری خود و تعلقات فرهنگی واقعی خود را به دیده حقارت دیده و نگاه می كند و به فرهنگ غیر خودی به دیده احترام فوق العاده می نگرد و در این كار آنقدر پیش می رود كه حتی حاضر می شود طبق افسانه به دستور ارباب قلب مادر خود را نیز نشانه تیر كند و او را از پای درآورد بدون اینكه خم به ابرو بیاورد و یا متاثر گردد. بدین جهت مانقورت یك بی اصل و نسب كامل است كه بیشتر مشغول به كوبیدن مظاهر و منافع ملی و فرهنگی خود و ستایش از فرهنگ غیر خودی و حتی دشمن می باشد.
(رجوع شود به سخنرانی دكتر علی شریعتی با عنوان متجدد و متمدن.)
ماجرای بوزقورتها و تشکیل امپراطوری بزرگ "گؤک ترک"در رمان بزرگ"BozKurtlar"نوشته "atsiz"در کتابی 555 صفحه‌ای و ماجرای مان قورتها در کتاب : "KUH Bapecpa bəpabəp" (گون وار عصره برابر) نوشته چنگیز آتیماتف، در 348 صفحه چاپ و منتشر شده است . کتاب اخیر با نام "روزی به درازی قرن"به زبان فارسی و با نام "Gun olur asra bedel"گون اولور عصره بدل به زبان ترکی استانبولی و به نام"گون وار عصره برابر"به ترکی آذربایجان ترجمه شده است.
بر اساس این رمان مشهور چنگیز آتیمایف در سال 2000 نمایشنامه‌ای در تئاتر شهر استانبول با نام اصلی "mankurt"(مان قورت) و با نام فرعی "Gun uzar yuzyil olur" (گون اوزار یوز ییل اولور) به صحنه برده شده است .
بدین ترتیب دو اثر بزرگ از دو نویسنده سترگ از دو افسانه کهن ترک چاپ و منتشر شده که در یکی به ماجرای ترکان اصیل و در دیگری به ماجرای تاسف‌بار ترکان ازخود بیگانه پرداخته می‌شود .
باشد که روز و روزگاری دیگر داستانهای کهن ترک بشکل‌های هنری از قبیل رمان و نمایشنامه و فیلم درآمده و بازسازی گردد.

ویلیام داگلاس قاضی آمریکایی:

$
0
0

ویلیام داگلاس قاضی آمریکایی:

❐وقتی ارتش ایران به آذربایجان رسید، وحشت برپا نمود. سربازان قتل و غارت و تاراج به راه انداختند. آنها هر آنچه به دستشان می‌رسید و هر آنچه می‌خواستند تصاحب می‌کردند و رفتار سربازان روس بسیار برازنده‌تر از اعمال وحشیانه سربازان نجات‌بخش ارتش شاهنشاهی بود. 
طوری که خاطره فوق‌العاده زشت و شومی در آذربایجان به جا گذاشت. در آذربایجان اموال و احشام دهقانان به غارت رفت و زنان و دختران مورد تجاوز قرار گرفتند. اگرچه رسالت آرتش ایران آزادی آذربایجان بود ولی آنها مردم را غارت کردند و پشت سر خود مرگ و نابودی به جا گذاشتند. به دنبال ارتش مالکین فراری بازگشتند.
آنها به دریافت بهره مالکانه همان سال اکتفا نکردند، بلکه بهره مالکانه سال قبل را نیز از دهقانان پس گرفتند و آن چنان روستایی‌ها را غارت کردند که آنها ذخیره غذایی خود را هم از دست داده و گرفتار گرسنگی شدند...
آذربایجان در یک قحطی بی‌سابقه و در یک بحران اقتصادی و در یک بیکاری مدهش به سر می‌برد. گو اینکه این استان بزرگ قبرستان عظیمی است که همه با حال تأثر برای ادای فاتحه آمده باشند.
رنگ‌ها زرد، پای‌ها سست، افکار منقلب، همه در بهت عظیمی گرفتارند... نه ورود استاندار، نه آمدن آرتش، نه تشریف‌فرمایی اعلیحضرت شاه، نه اعزام بازرس از مرکز و نه نمایندگان آذربایجان و حتا نه تجار آذربایجان، هیچ کدام به داد آذربایجانی مفلوک نرسید.... وضع فعلی تبریز یه یک شهر در محاصره دشمن شبیه است که مردم آن از خوار و بار و پول و امنیت در مضیقه بوده و هر آن منتظر جریانات غیرمنتظره باشند.

زیرا شهر به واسطه وجود حکومت نظامی و کثرت مأمورین آگاهی منظره غریبی به خود گرفته ... اگر می‌خواهید وضعیت امروز آذربایجان را پیش خود مجسم نمایید، بهتر است مطالبی که در سه چهار سال پیش در جراید و نشریات تبلیغاتی متفقین و یا در سینماهای سیار از خشونت‌ورزی مأمورین گشتاپو با مردان نجیب و اصیل فرانسه و لهستان شکست‌خورده خوانده و یا دیده‌اید دوباره در ذهن خودتان خطور و یقین بدانید که آذربایجان فعلی به مراتب وضعش بدتر از فرانسه اسیر آن روز می‌باشد.

غارت دهقانان بعد از یورش آرتش شاهنشاهی و مالکین و فرار دهقانان از دهات و... موجبات قحطی سال‌های 28-27 را فراهم آورد. ویلیام داگلاس می‌نویسد:
- «... مالکین آذربایجان.... در حالی که دهقانان از گرسنگی تلف می‌شوند، گندم‌های آنان را به قیمت گزاف در بازار می‌فروختند.... و یک هزار تن گندمی که حکومت مرکزی جهت تخفیف گرسنگی بیچارگان به تبریز فرستاده بود به دست مردم نرسید. مأمورین محلی دولت گندم‌ها را در بازار سیاه فروخته و پولش را به جیب زدند... به طوری که در زمستان سال 1327 دهقانان عملا"از گرسنگی و بی‌غذایی به خوردن علف و ریشه گیاهان مجبور گردیدند.... در یکی از قصبات اطراف خوی که من توقف نمودم، از سیصد نفر اهالی قصبه پنجاه نفر از گرسنگی مرده بودند.

در دهات خانه‌هایی که همه افراد آنها دسته‌جمعی تلف شده بودند کم نبود. انبار مالکین پر از گندم بود.
بدبختی و فلاکت در آذربایجان به حدی رسیده بود که در خیابان‌های تبریز آدم‌ها و سگ‌ها برای حفظ حیات خود سر تکه نانی با هم درگیری پیدا می‌کردند
ننگ اولسون شهیدلریمیزین قانلارین دانانلارا


تیم فوتبال قشقایی

$
0
0


بار دیگر قشقایی ها برگ زرینی ورق خواهند زد

و اینبار...

تیم فوتبال قشقایی



از تمامی قشقایی عزیز جهت اطلاع رسانی دعوت به عمل می آید

لطفا جهت همکاری با شماره زیر تماس حاصل فرمایید


09178688083

باشگاه دارای 1000 (هزار) سهم می باشد

وزرشکاران علاقه مند و تمامی قشقایی ها می توانند یک سهم (فقط یک سهم) خریداری نمایند


نامگذاری سال ۲۰۱۴ توسط یونسکو به نام “اسماعیل قاسپیرالی” یکی از بزرگان ملت تــُرک جهان

$
0
0
افتخاری دیگر برای تــُرکان جهان

نامگذاری سال ۲۰۱۴ توسط یونسکو به نام “اسماعیل قاسپیرالی” یکی از بزرگان ملت تــُرک جهان

اؤیرنجی سسی: بنا به پیشنهاد دولت ترکیه و قبول آن از سوی سازمان یونسکو سال ۲۰۱۴ میلادی به احترام اندیشمند والای دنیای تُرک، سال “اسماعیل قاسپیرالی” نام گرفت.
اسماعیل قاسپیرالی از تُرکان روسیه می باشد که از نخستین اندیشمندان تجددخواه دنیای شرق و پدر فکری ناسیونالیست های اتحادخواه دنیای تُرک محسوب می گردد.
به گزارش واحد رصد اخبار اؤیرنجی سسی به نقل از آراز نیوز، وی اولین فردی است که مدارسی به سبک نوین در دنیای شرق بنیان نهاد و بعدها تحت تاثیر افکار وی بود که میرزا حسن رشدیه مدارسی به سبک نوین ابتدا در تبریز به زبان ترکی و بعدها در سرتاسر ایران تاسیس نمود.
شعار مشهور اسماعیل قاسپیرالی یعنی اتحاد در زبان، اندیشه و عمل همواره سرلوحه ی فکری ناسیونالیست های تُرک بوده است. در کنار تلاش برای تاسیس مدارس نوین به زبان ترکی وی نشریه “ترجمان” را سال های مدیدی انتشار داد که در آن نوشتارهای ناسیونالیست های تُرک درج می گردید. وی از نخستین هواداران اعاده ی حقوق زنان در دنیای شرق نیز محوب می گردد. لازم به ذکر است که ناسیونالیسم اتحادخواه تُرک از معدود تفکرات ناسیونالیستی محسوب می شود که در آن فرد بر جمع اصالت دارد و آزادی فردی همواره محترم شمرده گردیده است چنانکه تحت تاثیر اندیشه های قاسپیرالی بعدها هواداران آتشین وی همچون علی حسین زاده که اصالتاً اهل تبریز و آزربایجان جنوبی می باشد و از مؤسسین حزب اتحاد و ترقی در دولت عثمانی محسوب می گردد اقدام به ترجمه و انتشار کتاب “ثروت ملل” اثر آدام اسیمت در دنیای شرق نمود.ک

شعری زیبای تورکی از شاعر بزرگ آزربایجان از شهر زنجان : استاد هوشنگ جعفری

$
0
0

شعریزیبایتورکیازشاعربزرگآزربایجانازشهرزنجان : استادهوشنگجعفری

 

ساچلارقاراليرحسنجمالينايابنزير

يانقاقلارينينقيرميزيسيالمايابنزير

عشقيندهاوقدرآغلاميشاممنگئجهگوندوز

گوزياشلاريماخديقحااوزومدنچايابنزير

گوزيولداقولاقسسدهقاليبديرگنهسنسيز

رنگيمسولوبآخرسارالانارپايابنزير

روحومقوشوصحرايغميندهگئجهگوندوز

تكايريليبآوارهگزندورنايابنزير

سينسيتمهمنيتابوتوانيمقوتاريبدي

زينگيلتيسسيمدايبوغولانهايهايابنزير

بايرامدايتيشديگنهدهعينيمآچيلمير

نهقيشقيشا.نهيازيازا.نهياييايابنزير

مفاخرآزربایجان

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt; mso-para-margin-top:0in; mso-para-margin-right:0in; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0in; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}

دکتر حسین محمد زاده صدیق

$
0
0

اگر واژه ها، عبارات ، تعابیر، جملات و پاره های نظم و نثر ترکی به کار رفته در الواح سومری را اساس قرار بدهیم، باید ادعا کنیم که پیشینه ی ادبیات ترکی در مناطق جنوب و جنوب غربی ایران به 7500 سال پیش می رسد. ترکی سومری که یادمانهای کهن فرهنگ دیرین سال قشقایی به شمار می رود، تاثیر شگرفی در تکوین زبان و ادبیات ترکی قشقایی داشته است و به ضرس قاطع باید گفت که پیش از جابجایی ترکان در هزاره ی نخست پیش از میلاد در فلات ایران، بومیان بین النهرین و سویهای شیراز صاحب مجموعه ی غنی فرهنگ باستانی در زبان ترکی بودند.

شاید بتوان گفت که لفظ « قاش» که بر سر « قایی» در لغت مرکب « قاشقایی» آمده است، اشاره به دیر سالی حضور ترکان سومری پیش از 12 قرن تسلط مهاجمان استپ های میانی روسیه دارد.

این مهاجمان که تاریخ نگاران یهود آنان را « آریا» نامیده اند، به تخریب و امحاء فرهنگ اقوام پانزده گانه ی ملت ایران و از آن میان ترکان ایران مرکزی پرداختند و فرمانروایان بی ریشه و بی خانمشان در سنگ نگاره های استخر، آنان را چون مظلومانی مغلوب و مطیع بر سنگها نقر و حک کردند.

از سده ی هفتم میلادی بیداری و جنبش فرهنگی عظیمی در میان اقوام ستمدیده ی ایرانی پنداشتند و مهاجمان « آریا» یی مغلوب فرهنگ ایرانیان و از آن میان ترکان گشتند. اما یهود در اواخر سده ی نوزدهم میلادی و در سده ی بیستم به دسیسه، ایرانی ستیزی و ترکی ستیزی را دیگر باره بر طالع ایرانیان حاکم ساخت و در این میان ایل سرافراز قشقایی از هر سو مورد تاخت و تاز مهاجمان آریا صهیونیست قرار گرفت به گونه ای که رمز و حدت ملت ایران را در تحقیر، توهین، تهجین و امحاء زبان و ادبیات ترکی جستجو کردند و وابستگان حیل و دسائس صهیونیستی سالها با برنامه ریزی حساب شده و فشرده ای سینه چاک کردند.

پس از انقلاب اسلامی شکوهمند و بی نظیر 22 بهمن که دیگر باره ایرانیان و همه ی اقوام پانزده گانه ی ایرانی قد علم کردند که غبار ستم سالیان و سده ها را بزدایند و امر بازگشت به خویشتن را تحقق بخشند. در این میان فرهیختگان ایل سر افراز قشقایی، در احیاء و گسترش فرهنگ و ادبیات پر بار خود سهمی شایسته به خود اختصاص دادند. در میان قشقائیان در سالهای اخیر آثار چندی در زمینه ی نگرش به مدنیت پر بار اجداد و نیاکان حماسه ساز خود تألیف و نگارش یافته است. یکی از این فرهیختگان، مؤلف این کتاب « استاد اسدالله مردانی» است که پیش از این « ضرب المثل های قشقایی» را چاپ کرد و « فرهنگ لغات قشقایی» حاوی بیش از پنجاه هزار واژه و اصطلاح و تعبیر ترکی قشقایی را تألیف کرده است.

کتاب حاضر در نوع خود در ایران بی نظیر است و برای نخستین بار است که نگاهی علمی به روند تکوینی ترکی قشقایی و شیوه ی نگارش آن می اندازد. مؤلف با بهره وری از تجربیات علمی متخصصان فن، از جمله مرحوم پروفسور دکتر زهتابی توانسته است شیوه ی نگارش متیقن و بهنجار و بسامانی برای ترکی پژوهان معاصر قشقایی پیشنهاد کند.

کتاب حاوی فایده های دستوری فراوانی نظیر شناخت پی افزوده های واژه ساز است که به نظر اینجانب به جریان عظیم فرهنگی ترکی پژوهی و ترکی خواهی معاصر ایران خدمت و کمک شایانی خواهد کرد.

دکتر حسین محمد زاده صدیق

استاد زبان و ادبیات ترکی و فارسی دانشگاه های تهران، اصفهان و تبریز

مرداد ماه 1379

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt; mso-para-margin-top:0in; mso-para-margin-right:0in; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0in; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}

گوشه ای از تاریخ 7000 ساله زبان در ایران زمین

$
0
0

گوشه ای از تاریخ 7000 ساله زبان در ایران زمین

زبان وسیله ی تفاهم بین افراد بشر است که از مجموعه ی صداها و کلمات به وجود آمده و در طول تاریخ مثل همه عوامل طبیعی به سیر تکاملی خود ادامه می دهد. انسانها به وسیله ی زبان احساسات ، اندیشه ها و افکار خود را ابراز داشته ونیازهای خود را با آن رفع می کنند و مانند هر میراث دیگری آن را به فرزندان و آیندگان منتقل می کنند . زبان در این انتقالات و سیر خود تابع قوانین و قواعد خاصی سلیس تر و کامل تر می گردد. قالبهای کهنه جای خود را به قالبهای نو می دهد و قوانین جدید و منطقی آفریده می شود.

زبان گنجینه ی جامعه است و به قول سید جمال الدین اسد آبادی: هر ملتی که زبان خویش را فراموش کند ، تاریخ را گم کرده است و عظمت خویش را ار دست داده و برای همیشه در اسارت و بندگی خواهد ماند.

تاریخ تشکیل زبانها به درستی معلوم نیست ، اما به نظر می رسد که انسانهای اولیه به خاطر کارهای دسته جمعی و نیازهای عمومی خود به یکدیگر، زبان و تکلم به وجود آمده باشد. جوامع اولیه چون به صورت افوام می زیستند، احتمالا به تعداد اقوام زبان وجود داشته و با از بین رفتن و با مستحیل شدن این اقوام در یکدیگر تعداد زبانها کمتر شده باشد.

قبل از جنگ جهانی دوم در دنیا 2796 زبان وجود داشته در حالی که امروزه تعداد این زبانها به 600 رسیده است. گر چه اقتدار گرایی زبانی باعث شده که از این مقدار هم بیش از 100 الی 150 زبان رسمی وجود ندارد و مابقی به نوعی تحت سیطره ی زبان دیگری روزگار می گذرانند.

زبان ترکی جزء زبانهای اورال- آلتایی می باشد که یکی از قدیمی ترین و قانونمندترین زبانهای دنیا شناخته شده و به قول هومل دانشمند زبان شناسی آلمانی با زبان سومریان ارتباط مستقیم دارد.

متخصصین زبان ترکی ، ملل ترک را به سه گروه عمده تقسیم کرده اند: 1- ترکان شرقی   2- ترکان شمالی  3- ترکان غربی (اوغوزها) . ترکان غربی نیز به سه شاخه تقسیم می شوند: 1- ترکان آناتولی (ترکیه)  2- ترکی آذری ( شامل کشور آذربایجان و استانهای ترک نشین ایران )  3- ترکمنی ( ترکی ترکمنستان) و ترکمنهای ایران.

ترکی اوغوز زبان اکثریت ترکان امروز را تشکیل می دهد. ترکی قشقایی نیز از شاخه های ترکی اوغوز است گر چه لهجه های ترکی اویغوری و قبچاق ودیگر لهجه ها نیز در میان قشقایییها وجود دارد و تحقیقات گسترده و عمیقی در این مورد صورت نگرفته است.زبان ترکی قشقایی نیز مانند هر زبان دیگر دارای گویشهای محاوره ای و یک زبان ادبی است که با ترکی آذربایجان چندان اختلافی ندارد. به نظر مؤلف لهجه ها و گویشهایی که برای یکدیگر قابل فهمند، یک زبان محسوب می شوند. بنابراین می توان زبان ترکی قشقایی و ترکی آذزی را یک زبان قلمداد کرد.

همچنانکه زبان فارسی دارای گویشهاو لهجه های تاجیکی، دری، لری، گیلکی و ... است، زبان ترکی هم دارای لهجه های مختلفی چون اویغوری، ازبکی، قشقایی، آذری، ترکمنی و ...می باشد.

در حال حاضر در دنیا 20 زبان ترکی دارای خط و کتابت می باشد. در حالی که همه آنها مثل شاخه های یک درخت محسوب می شوند، هر کدام زبان مستقلی را تشکیل می دهند. زبان ترکی قشقایی یکی از قدیمی ترین زبانهای دنیاست و می دانیم که عمده ترین و بهترین راههای تحقیق در مورد زبانهای قدیمی معمولا از سه طریق زیر انجام می گیرد:

1-مطالعه ی زبانهای قدیم است که آگاهی ما به آنها به واسطه ی آثار کتبی و سنگ نوشتههای قدیمی است.

2- تحقیق در زبان اقوام غیر متمدن و ایلات و عشایر است که ناقل اصلی کلمات قدیم به نسلهای بعدی هستند.

3- بررسی زبان کودکان است در سنین اولیه آنها.

مؤلف گر چه در موارد (1) و (3) تخصصی ندارد، اما تحقیقات گسترده ای در بین طوایف و ایلات مختلف قشقایی در مورد زبان داشته که بر اعتبار و ارزش علمی این کتاب می افزاید. اصولا ادبیات محلی و شفاهی بخصوص ادبیات ترکی قشقایی دارای تاریخی بسیار کهن بوده و وارث آفرینشی در خور تحسین است که از زمانهای بسیار دور شروع شده و نخستین شاعران ، ادبیان و فیلسوفان را در دامن خود پرورانده است.

ادبیات ترکی در ایران جزء فرهنگ گسترده ی این مملکت محسوب می گردد. بنابراین شایسته است مانند تمام میراث فرهنگی این مرز وبوم مورد حمایت و حراست قرار گیرد. این زبان همانند زبان فارسی نه تنها به مرزهای ایران محدود نمی شود، بلکه در پهنه ی وسیعی از جهان اسلام قرار گرفته است. بایستی توجه داشت که دین اسلام در طول تاریخ به وسیله ی سه زبان عمده ی عربی، فارسی و ترکی در جهان گسترده شده است. از این جهت است که باید زبان ترکی را یکی از زبانهای سه گانه ی اسلام بدانیم.

بر خلاف تصور بعضی ها که معتقدند خواندن و نوشتن ترکی مشکل است، باید بگوییم که خواندن و نوشتن ترکی نه تنها ساده و روان است، بلکه یادگیری زبان ترکی به مراتب از زبانهای دیگر ساده تر می نماید. چون قوانین و مقرراتی دارد که با یادگیری آن قوانین و یا با گذراندن چند واحد درسی ترکی به این مسئله می توان پی برد. در این کتاب تلاش مؤلف براین بوده که قوانین نوشتاری زبان ترکی را طبق معلومات و اطلاعاتی که از طریق مطالعه ی کتب ترکی و فارسی به دست آورده و نیز نظریه های جدید علمای زبانشناس ترک، نشان دهد. از خوانندگان عزیز تقاضا دارم در هر جای کتاب نقض و کمبودی مشاهده می کنند به دیده ی اغماض بنگرند و با توضیح و راهنمایی های خود، مؤلف را ارشاد نمایند. تا در چاپ های بعدی اثر کامل تر و جامع تری عرضه شود.

زمستان 1378

اسدالله مردانی رحیمی

Viewing all 124 articles
Browse latest View live